۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۹, سه‌شنبه

آخرين بارى كه از ته دل خنديدى كى بود؟!

.
.


ده پونزده سال قبل وقتى به آينده فكر ميكرديم، تو ذهنمون موفقيتى رو تصور ميكرديم كه قراره بدست بياريم، پولى رو كه ميتونه لذتهاى اساسى در زندگى رو برامون قابل دستيابى كنه!
حالا يه جورايى اونجايى قرار گرفتى كه ميخواستى باشى، ولى اونجورى نبود كه فكر ميكردى باشه!! اخرين بارى كه يك روز بدون دغدغه داشتى كى بود؟ آخرين بارى كه از ته دل خنديدى كى بود؟!
بد بختى اينه كه بازم دارى فكر ميكنى، زورت رو ميزنى كه در آينده حالش رو ببرى!! همون كارى كه پونزده سال پيش ميكردى!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر