۱۳۸۸ خرداد ۱۰, یکشنبه

سندرم خود دانا پندارى مزمن!

.
.
اينقدر مشغول توصيف حماقت هاى مردم و غصه خوردن براى مردم بى فكر شد كه قبل از دق كردن, مدتها بود فكر كردن يادش رفته بود!!

نكته : بيمارى به شدت مسرى است!
نكته دوم: درمان بيمارى هنوز كشف نشده!
نكته سوم: بيمارى از راه وبلاگ ها به شدت قابل انتقال است!
.
.
فعلن بيش از اين وقت نميذارم براى اصلاح حماقت ديگران!!!! من برم برنامه" تاپ مدل" الان شروع ميشه!!! بيچاره اونهايى كه گرفتارن!!!!!
.

۱۳۸۸ خرداد ۹, شنبه

تاريك زاده و ناسازگار!

.
.

در مباحثه آدم گاهى مجبوره براى پيشبرد نظرش رفرنس بياره. كاملا طبيعيه كه هر طرف رفرنسى رو مياره كه همخوانى داشته باشه با نظرش، تا اينجاش مشكلى نيست ولى موضوع جايى دراماتيك ميشه كه چاپ جديد همون رفرنس عقيده طرف مقابل رو تاييد كنه!
اونوقت كمى ضايع است!

نكته: از اونجايى كه در بحث هاى قهوه خونه اى معمولا پيروزى در اولويته نه روشن شدن چيزى ، تبديل شدن رفرنس سازگار به ناسازگار!! خيلى مهم نيست!! شما كار خودت رو بكن!
.
.

۱۳۸۸ خرداد ۶, چهارشنبه

شور مير حسين است چه ها ميكند!

.
.


آخر تا كى بايد جو گير شد؟! آقا جون , يادت نره كه داشتى بين بد و بد تر انتخاب ميكردى!!
تا اونور پشت بام فقط چند قدمه ها!!

.

۱۳۸۸ خرداد ۵, سه‌شنبه

قايم موشك

.
.

بچه كه بوديم ميتونيستم هميشه قايم بشيم . حتى با يه پارچه روى سرمون!!! چون خودمون نميتونستيم جايى رو ببينيم فكر ميرديم كه نيستيم!! مارو نميبينند!
بچه ها بزرگ ميشن، بعضيها اخلاقشون همونجورى ميمونه! بعضى وقتها فكر ميكنند كه قايم شدند!! چون جايى رو نميبينند! يا نميخوان ببينند!

.
.

۱۳۸۸ خرداد ۴, دوشنبه

قرص ضد خواب جديد

.

بعلت بيات شدگى رنگ سبز در دهه 60 ،" شركت " GAP تقديم ميكند، (گپ = گوسپندان پيشرو)، قرص ضد خواب جديد از راه رسيد!
تذكر يك : به دليل مشابهت رنگ قرص جديد با كوكائين و همچنين اثرات مشابه و احتمالا اعتياد آور آن، ازمصرف بيش از يكبارش بپرهيزيد! (تاريخ انقضا 23 خرداد!!)
تذكر دو : "گپ" ، با دلسوزى تمام, براى آن دسته از هم "نوعان"!! كه قراره سلحشورانه با نه گفتن به سبزى بيات فكر" دگر ديسى" كنند و با نشخوار خرامان يونجه كپك زده , به دور دست خيره شوند, آرزوى رويا هاى خوب تر ميكند !

.
.

۱۳۸۸ خرداد ۲, شنبه

ماگات و ولفسبورگ



امروز در آلمان روز مهمى بود! اگه از 60 امين سالگرد جمهورى دموكراتيك آلمان بگذريم, روز سرنوشت در بوندسليگا بود.
وولفسبورگ شهر فولكس واگنه،( كه در ايران به اشتبال ل رو با كسره تلفظ ميكنند.) از امروز اين شهر يه افتخار ديگه هم داره، اونها قهرمان بوندسليگا هستند براى اولين بار. اين قهرمانى بدون ماگات امكانش تقريبا قابل تصور نبود.
ماگات قبل از اينكه مربى بايرن بشه توجه من رو به خودش جلب كرده بود. يه برنامه تلويزيونى بود شش هفت سال پيش در باره نسل دورگه آلمانى هاى پس از جنگ كه حاصل معاشقه سربازان US با دختران آلمانى بودند، و ماگات يكى از اونها بودو توضيح ميداد كه بالاخره پدرش رو ميبينه!
در كارنامه حرفه اى, ماگات جزو معدود مربيانى است كه غير از فوتبال و مدارك مربى گرى, تحصيلات بالا در رشته مديريت هم داره، شايد بهش كمك كرده اين قضيه.
فصل بعد ماگات از ولفسبوگ به گلزنكيرشن ميره تا رهبرى شالكه رو بدست بگيره!
شالكه در آلمان بعد از دورتموند پرطرفدار ترين تيم آلمانه ( بر خلاف انتظار بايرن جز در باواريا جاى ديگه خيلى هوادار نداره).
بايد ديد كه ماگات كه چمپيونز ليگ رو ول كرده و ميخواد فصل بعد در شالكه ادامه بده, ميتونه تماشاچيهاى تيفوسى شالكه رو به آرزوى ديرينشون برسونه؟ من كه روش شرط ميبندم , ولى براى دو فصل ديگه!






راه آهن شرق به غرب




ساخت راه آهن شرق به غرب آمريكا پروژه اى بود كه آمريكا رو دگر گون كرد و دنيا رو هم بعد از آن!!
براى ساختن اين خط آهن در شرايطى كه امنيت در ايالات ميانى و غربى وجود نداشت, هزينه هاى مالى ، جانى، زمانى بسيارى صرف شد. كسانى هم بودند كه ميگفتند زهى خيال باطل . راه آهن سازى در كشورى كه نميتونه از دوتا ايستگاه قطار محافظت كنه، از اين ور ريل ميكارند از اون ور ميبرندش! كار ابلهانه اى است! جوك است! اول بايد نقشه قابل پياده كردن باشه، امنيت باشه ، تا يك پروژه قابل اجرا باشه، اين حمالى مفته!

راه آهن بالاخره ساخته شد , كيلومتر به كيلومتر, ولى شد !
.
.


۱۳۸۸ خرداد ۱, جمعه

اينقدر ور نرو !!

.
.
.


عاقبت ور رفتن زيادى با خايه هاى مرحوم !



جانگداز + جانسوز = جانگوز !

.
.
.

فرمول موفقيت در بحث! تضمينى!




اينكه اصلا چرا بحث ميكنى مهم نيست! اينكه با مثلا پيروز شدن در بحثى چى بهت مي رسه هم زياد مهم نيست. مهم اينهه كه با يه عقيده حال ميكنى چون نطفه ات هم با استبداد بسته شده و اين لامصب!! ( لامذهب!!) بدون اينكه بدونى مثل دم خروس از ته " تعارفاى كليشه" بيرون زده، ميخاى حرفت رو به كرسى بنشونى، بدون شنيدن حرف بقيه!
خب اينكه بد نيست!! راهش چيه؟!
راهش اينه كه اولا ريلكس، اصلن گوش ندى كه طرف بحث چى ميگه. تم بحث رو بگير، از خود ت يه صورت مسله اونجور كه جوابش رو بلدى بذار، از قول يارو يه جواب چرند بگو ،هرچه طرف ناله كنه كه بابا حرف من اين نيست به روت نيار و به كارت ادامه بده!
براى اينكه نمك و فلفل كار رو براى خودت و ديگران هم بيشتر كنى، چند تا مثال از كارل و پوپر بيار! بد نيست براى ضايع كردن بيشتر طرف يه چيزى هم بهش بچسبونى ميتونه بيسواد باشه! يا كسى كه نميدونه روشنفكرى رو با سين مينويسند يا صاد!!!، يا اينكه چند تا كتاب خونده تو همونش هم مونده!!
فرمول جواب ميده بد جور! اگه با استعداد باشى ترديد هاى خودت رو هم اينجورى از بين ميبرى كار به جاى مى رسه كه اصلن در شانت نميبينى كه سلامش رو جواب بدى چه برسه كه باهاش بيشتر بحث كنى! خودى و غير خودى بازى هم اگه مشخصات آدمهاى غير دموكراته خب اين ديگه اهميتى نداره! كى ب كيه!؟


۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۹, سه‌شنبه

ساسي مانكن دولت تعيين ميكند! ساسى تو دهن اين دولت ميزند!



زید آبادی گفته که :

اگر كسي از من بپرسد چرا در انتخابات رياست جمهوري آقاي كروبي را بر آقاي موسوي ترجيح مي‌دهم صريح و صادقانه پاسخ خواهم داد: به علت ديدارش با ساسي مانكن.

من نميدونم اگه اين جناب ساسى! يا شپشى يا هرچى! با احمدى نژاد يا موسوى ديدار ميكرد ، زيد آبادى اسمش رو نمى ذاشت مانور انتخاباتى يا كار پوپوليستى؟!
دستكم فايده قضيه اين بود كه كنجكاوى سبب شد چشممان جمال و هنر جناب ساسى رو ببينه!
بعضى وقتها فكر ميكنم واقعا فاتحه اين كشور خونده است !!
.
.
.

آخرين بارى كه از ته دل خنديدى كى بود؟!

.
.


ده پونزده سال قبل وقتى به آينده فكر ميكرديم، تو ذهنمون موفقيتى رو تصور ميكرديم كه قراره بدست بياريم، پولى رو كه ميتونه لذتهاى اساسى در زندگى رو برامون قابل دستيابى كنه!
حالا يه جورايى اونجايى قرار گرفتى كه ميخواستى باشى، ولى اونجورى نبود كه فكر ميكردى باشه!! اخرين بارى كه يك روز بدون دغدغه داشتى كى بود؟ آخرين بارى كه از ته دل خنديدى كى بود؟!
بد بختى اينه كه بازم دارى فكر ميكنى، زورت رو ميزنى كه در آينده حالش رو ببرى!! همون كارى كه پونزده سال پيش ميكردى!!

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۷, یکشنبه

جوينده واقعا يابنده است! ( يابنده آنچه استحقاقش رو دارد)

(داستان واقعى است)


سلام , من رو فلانى خدمتتون معرفى كرده...
.
.
.

- نميشه با لاپاروسكوپ درش آورد؟
- احتمال اينكه كامل در بياد كمه! بهتره كه جراحى شكم باز انجام بشه!
- آخه از بيهوشى جنرال ميترسه مادرم!
- اى بابا بهت آدرس غلط دادن! اين جور عملا حتى با لاپاروسكوپى هم , بايد با بيهوشى جنرال انجام بشه!
- نه آقاى دكتر!! دوستم همينجا كيسه صفرا شو با لاپاروسكوپ با بيهوشى لوكال در آوردند!
- اين عمل با اون فرق ميكنه جانم .. (نگاه به ساعت، فكر به اتاق انتظار لبريز! )... !!
- اه, آقاى دكتر من اينجا اومدم چون شما هم وطنين، لطفا برام وقت بذارين ديگه!
- جانم، من نظرم رو گفتم جراحى شكم باز, بيهوشى جنرال، حالا سوال ديگرى داريد در خدمتم!
- چرا نميشه بدون جراحى باز وبيهوشى جنرال عمل كرد؟
- كى گفته نميشه؟ اين ، در باره مادر شما عملى نيست!
.
.
بيست دقيقه بعد...

- نه دكتر ،شما سومين دكترى هستيد كه ما پيشش ميريم!! ميگرديم ,ميريم پيش يه دكتر ديگه كه كارش رو بلد باشه! ما خيرى از اين هموطنا مون هيچوقت نديديم!
- (با صداى كلافه و كمى عصبانى) ، به سلامت...


.
.
فردا...

فلانى ( همون معرف فلان فلان شده!)- تلفن:
- اين خانوم... اومد پيشت؟!
- آره اومد و رفت!! .....

.
.

مدتى بعد...

فلانى ( همون معرف فلان فلان شده!)- تلفن:
- چطورى؟.... ميشه خانوم... بياد پيشت؟
- اسمش چقدر آشناست! كى هست؟!
- همون كه .... مادرش حالش خيلى بده! ميگن دوباره بايد جراحى بشه!! مثل اينكه جراحى اولش موفقيت آميز نبوده!! تو ميكنى براش؟!
.
.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۶, شنبه

من يو ، فرمول عطش براى موفقيت!



مساوى با آرسنال و قهرمانى براى بار ديگه! اين سومين سال پياپى بود با اين حساب كل قهرمانى هاى سر الكس و من يو باهم به عدد يازده رسيد!(البته فقط در ليگ برتر منظورمه). هيچ جاى ديگه به خاطر ندارم كه در دنياى امروزى تيمى تونسته باشه اينهمه سال در اوج بمونه اون هم با يك مربى!
جايى كه قهرمانهاى ليگ ما بعد از قهرمانى, دنبال حاشيه اون ميرند! يا مثل فولاد اون سال، سال بعد ميفتند دسته دو!! يا مثل استقلال و پرسپولس مربى عوض ميكنند!! اونور يك حكايت ديگه داره!
اين تشنگى براى موفقيت هاى بعدى انگار سيرى ناپذيره!
من براى سال بعد هم رو منچستر شرط ميبندم!

.
.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۵, جمعه

تحريم كن عزيزم ولى به شعورم توهين نكن!

.



آدم به كى بگه؟ مثل يه بغض ميمونه كه نه ميتونى بازش كنى , نه خوب ميشه, بايد حملش كنى تا زمان, زايمانش كنه!
لحن نوشته ام اگه تنده, پيشاپيش عذر ميخوام!

باچه زبانى بايد فرياد زد: آقايان عقل كل! ما (از جانب خودم ميگم) ميدونيم كه هيچكدوم از اينا باعث تغيير كلى نميشند! اين نوچه ها شون كه سهله اون بزرگترشون كه خايه نكرد بياد يا نذاشتن! هم هيچ گهى نبود كه بتونه چيزى رو اساسا تغيير بده!
كه اگه بود و ميتونست, انتخاب بين بد و بدتر نبود ! بين بد و خوب بود!
فكر ميكنيد ما اينقدر احمقيم؟! فكر ميكنيد ما فكر ميكنيم اينها اگه انتخاب بشند, از فردا ايران ميشه گلستان؟!
مطلق انديشى تا چه حد آخه؟ چرا خودتون و ايده تون رو بى نقص و كاربردى ميدونيد و كسانى كه مثل شما فكر نميكنند رو ساده لوح تصور ميكنيد؟
كسى كه بر اين باوره كه اين انتخابات تخمى, شركت و عدم شركت درش, نقشى در پايدارى يا سست كردن سيستم نداره چرا نبايد بتونه بين شما عقل كل ها كه همه تون آخر مطالعه هستيد و مادرزاد تئوريسين, نظرش رو بدون ترس از مارك حامى رژيم بودن و احمق بودن ابراز كنه؟!
چرا بايد پيدا كردن مفر كوچكى در خفقان, اعتماد چشم بسته به يه آخوند يا يه حزب اللهى ريش و پشمى تلقى بشه؟ فكر ميكنيد ما عاشق پشمكى اتو كشيده يا روضه خون لباس آهار زده هستيم؟ يعنى اينقدر ما رو احمق فرض ميكنيد؟
ممكنه يكى استدلال كنه كه وجود هاله توهم فرقى با كسى ديگه نداره! بسيار خوب اينجا ميشه بحث كرد! كسى ممكنه استدلال كنه كه اين رفورميستهاى دوزارى ضررشون بيشتر از حلقه گمشده داروينه، (يا اين مفر، سرابى بى ارزشه!), خب اين حرفيه كه ميشه دربارش گفتگو كرد! يا قانع كننده است يا نيست! هركى تصميم خودش رو ميگيره، شايد هم يه تصميم! ولى تورو خدا بس كنيد از اينه غير خودى تون رو(در اين مورد غير خودى), ابله جلوه بدين!

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۳, چهارشنبه

خسیس‌ها هم به بهشت میروند!



همکاری دریک روزی که جایی‌ بحثی‌ بود، گفته بود که دو تا بچه ی آفریقایی رو سرپرستی میکنه که هرکدوم ماهی‌ بیستا براش آب میخورن!عجیب این بود که دوستم با اینکه خیلی‌ کنس هست, این کار رو کرده! این تو یادم بود تا هفته پیش رفتیم کافه‌ای که بازی منچستر و آرسنال رو ببینیم، بین دونیمه یه تبلیغی اومد که خواهش میکرد با SMSهرکی‌ میخواد کمکی مالی‌ هر قدر کوچک به یک بچه آفریقایی که بیماری خاصی‌ داشت , جهت درمان بکنه ! دست خیلی‌‌ها دراز شد که توی جیبشون دنبال موبایل بگردند! با تعجب به من گفت که فلانی چه کار مزخرفی میکنی که داری SMS میدی؟! .... چهار شاخ شدم!!

- مگه چیه؟ خب خودت هم که داری هر ماه چهل تا میدی ، این که کار خوبیه!

- گفتش، آره چهل تا میدم ولی‌ آخر سال از رو مالیاتم بر میگرده بهم!! این SMS ‌ها رو نمیتونی از مالیاتت کم کنی‌!!

این قضیه خیلی‌ برام جالب اومد! فکر کردم این رفیق یه راهی‌ رو پیدا کرده که علیرغم خساستش به خودش حال انساندوستی هم بده! و واقعا داده!

بیخود نیست که میگن در خارجه ! همه جور امکانات هست!

.
.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۲, سه‌شنبه

...كش چرا فحش ميدى؟!



يه جايى يه كافه اى چند تا خونواده نشسته اند، چند ميز اونور تر يه سرى جوون بلند بلند شوخى ميكنند ميگن و ميخندند و گاهى به هم درى ورى ميگن بى توجه به اطرافشون... مرد سال خرده اى از اون ور سالن داد ميزنه خطاب به جوونها كه آهاى پفيوز هاى ..كش! خجالت نميكشيد؟ ديوث ها ! نميبينيد اينجا خونواده نشسته؟! شرم نميكنيد؟ اگه خوار مادر جنده خودتون بود هم اينقدر ...س شعر ميگفتيد توى جمع؟! شانس آوردين اينجا خانواده نشسته وگر نه دهن همتون رو م..ايدم!!

خيلى از ما كم و بيش همينيم!! بى اينكه خودمون متوجه باشيم! نميبينيم خودمون رو...كجا ها زياد ديديد مشابه اين ماجرا رو؟!!

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۱, دوشنبه

فير پلى



تيم X در بازى با تيم Y به دليل اينكه پنجاه و سه بار (ثبت در كتاب گينس), توپ رو با بازى جوانمردانه به اوت فرستاده بود جايزه ويژه اي دريافت كرد! اين جايزه طى مراسم ويژه ,كه به همت فدراسيون ترتيب داده شه بود, از طرف دروازه بان ذخيره تيم Y, كه پس از توقفى كوتاه در بيمارستان, خودش رو به محل اهداى جايزه رسونده بود, اهدا شد! در مراسم عنوان شد كه بزودى بقيه اعضاى تيم Y از بيمارستان مرخص ميشوند. در پايان از همه دعوت به عمل اومد كه در مراسم سوم دو تن از بازيكنان تيم Y حضور بهم برسونند.

...........

فير پلى جاسوس و اين حرفا سرش نميشه ! حقوق بشر هم كه حقوق بشره ديگه! آدمها هم كه...
.
.
.
.


رژيم بى رحم و مردم بى دفاع !



- سلام , چطورى؟ كم پيدايى؟ چقدر تكيده شدى، كسيت مرده؟!

- سلام , نه بابا من با رژيم مشكل پيدا كردم.

- چى تو هم؟ تو اصلا چه كار به كار رژيم داشتى؟ تو كه اوضات ميزون بود مشكلى نداشتى كه خودت رو به درد سر بندازى!

- در واقع آره ولى اين اينترنت و ماهواره سر و گوشم رو باز كرد! فهميدم ما كجاييم . اونها كجان! من هم يهو خر شدم!

- خوب الان چه ميخواى بكنى؟ بيچاره تو! خيلى شكنجه شدى تو اين مدت نه؟

- آره ديگه هر چيزى بهايى داره كه بايد پرداخت ديگه، ولى الان ميبينم كه ارزشش رو نداشت، واقعا نداشت... اينهمه تحمل فشار و بد بختى به خاطر هيچ و پوچ! دكترها ميگن ممكنه ماها طول بكشه كه آسيبهاى جسميم از بين بره.

- - شوهرت چى ميگه؟

- اون هميشه از اولش مخالف اين كارهاى من بود! الان ميبينم كه راست ميگفت.

- باشه.... من كم كم برم قرار آرايشگاه دارم، خوشحال شدم ديدمت ولى ترو خدا مواظب خودت باش! راستى تا يادم نرفته توى ماهواره تبليغ اين قرص هاى روغن ماهى رو ديدى؟ ميگن كه از رژيم بهتر جواب ميده عارضه رژيمى هم نداره!
.
.
.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۰, یکشنبه

سياست پدر و مادر نداره يا سياستمداراى ما عقل و حافظه ؟!



اگه آمريكا خواهان نشان دادن حسن نيت است, اموال مصادره شده ايران از زمان گروگانگيرى رو آزاد كنه!
- چقدرى هست مگه؟
- بين يازده تا سيزده ميليارد دلار!
..........

طبق اعلام خزانه دارى بانك مركزى ( يا يه كوفتى مثل اين) از سال هشتاد و چهار شمسى, حدود نود و شش ميليارد دلار درامد نفتى به خزانه واريز نشده, به عبارتى گم شده!!
.
.



سرطان و شيمى درمانى



- متاسفم! شما به سرطان مبتلا شده ايد! آزمايش نشون ميده كه كبد و ريه شما هم درگير متاستاز شده! چند تا ضايعه استخوانى هم روى ستون مهره و لگن شما ديده ميشه، واقعا متاسفم
- ميشه جراحيش كرد؟
- كبد رو ميشه اون قسمتش رو برداريم ولى بقيه متاستاز ها قابل عمل نيست! من شيمى درمانى رو توصيه ميكنم.
- خب، يعنى با شيمى درمانى خوب ميشه؟ اميدى هست؟
- واقعيتش اينه كه شيمى درمانى سير پيشرفت بيمارى رو كند ميكنه! ولى درمان نهايى نيست!
- خب پس فايدش چيه؟ چند مدت زندگى بيشتر؟! اگه اين راه درمان قطعى نيست، ترجيح ميدمش استفاده نكنم! چون هم عوارض داره هم نهايتا عامل بيمارى رو از بين نميبره.
- درسته، اين حق شماست كه انتخاب كنيد! خيلى ها اين كار رو ميكنند، خيلى ها نه!
- دكتر يه درمانى ميگن اومده كه تا حالا باهاش خيلى ها رو نجات دادند بهش ميگن گاما نايف! بجاى شيمى درمانى چرا اون نه؟!
- بله اين شيوه هست! ولى اولا كه خيلى گرونه ثانيا اينجا نداريم بايد بريد آمريكا يا اروپا! پول داريد به اندازه كافى؟
- پول؟ نه دكتر جان! وزيت شما رو هم به زور ميدم!
- پس بايد به چيز هايى اكتفا كنيم كه داريم!
- دكتر آخه من نميفهمم اگه شيمى درمانى درمان نيست و عامل سرطان باقى ميمونه پس چرا توصيه ميكنيد؟ چند مدت بيشتر زندگى كردن چه فايده داره با اين سلولهاى بدخيم؟
- جواب اين سوال رو هر بيمارى بايد خودش پيدا كنه! و تصميم بگيره! برخى مريضها به اميد اينكه چند مدت بعد روش بهترى ابداع بشه فكر ميكنند كه چند صباحى بيشتر زنده بمونند! بعضى ديگه به دليل واكنش ترس از مرگ فقط ميخوان چند مدت بيشتر زنده باشند! متفاوت هست!
.
.



۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۹, شنبه

کاندیداهای ریاست جمهوری چه بویی میدهند...! ( بازی وبلاگی )



بازی رو مسعود مشهدی ( شاتوت) راه انداخته است:

بوهای زیر به دماغ بنده میرسه!

میر حسین موسوی : بوی پنیر کوپنی + بوی دفترچه بسیج اقتصادی که روی جلدش همه چیز که فکر کنی‌ ماسیده!

احمدی نژاد : بوی نفتی‌ که سر سفره نیومد! بوی بنزینی که از سفره رفت! بوی کیک از نوع زرد بیات شده که موش یه گاز هم ازش زده!

کروبی : بوی حکم حکومتی لری!

اعلمی : بوی قرمه سبزی! البته سرش این بو رو میده!


كانديداى رياست جمهورى خانمش رو بوسيد!!



كمدى جالبيه اين رقابت هاى انتخاباتى! بعد از دست به دست موسوى و زهرا خانم! رقابت هر روز شديد تر شده! اميدوارم كار به جاهاى باريك! (البته شك دارم باريك باشه!) نكشه!!

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۸, جمعه

انقلاب مخملى نارنجى راه راه!




ا
لان فرداى اونوقته! جاى ذلت ها عوض شده بخير و خوشى! ذلت شركت در خيمه شب بازى! با ذلت هاله نور! كى جاى كى رو گرفته اهميتى نداره!


* آقا درود( سلام سابق)! انقلاب مخملى دارين؟
_ چه رنگيش رو ميخاين؟

* مخمل نارنجى با راه راهاى كبريتى كمى روشن تر از متن!
- نه از اونا رو تموم كرديم! يه سبز مخملى كم رنگ داريم! بدم خدمتون؟

* اوومم... نه مرسى آقا! ميرم چهار سال ديگه ميام خدمتتون!
- باشه آبجى! پس تا اون وقت!!


۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۴, دوشنبه

آمپول دموكراسى رسيد!!



بچه اى توى بازار يه اسباب بازى ميبينه! لنگه همونى كه رفيقش داره! به مادرش زور ميكنه كه مامان من اينرو ميخوام! مامانه قيمت اسباب بازى كه كه ميبينه سرش سوت ميكشه! دوبرابر پوليه كه داره! ميگه نميشه بچه جون اين گرونه! يه چيز ديگه وردار! بچه گريان و عر زنانى!! گير ميده كه نه! همون رو ميخوام! همه رو عاصى ميكنه! با گريه به مامانش ميگه, تو هميشه همين رو ميگى!! پس چرا توى كوچه اين و اون دارند؟!!!! اين قضيه از گنجايش فهمش ساخته نيست كه همونقدرى كه پول دارى ميتونى خرج كنى! وگر نه نق نميزد! اصلا نميفهمه كه مادره چى ميگه!.... آقا جون نميشه!


آدمها بزرگ ميشن ولى واكنش هاى خيلى ها در برابر مسائل اطرافشون مانند مكانيسم همون بچه باقى ميمونه. آدم حيران ميمونه كه اينها چى ميگن؟! در چه فضاى ذهنى سير ميكنند؟ دموكراسى ميخوان؟ خب, بد نيست، زود هم ميخوان از مرغوبترين نوعش هم ميخوان, به خودى خود بد نيست ولى وقتى كه ميگى به اين دليل نميشه، با اعتراض همه جانبه ميگن كليشه اى حرف ميزنى، چرند ميگى بى سوادى! اينجا و اونجا شده چرا اينجا نشه !!

بعد به گونه كاملا غير كليشه اى!!!! مثال هايى ميارند از بلوك شرق و آلمان پس از جنگ و از اين دست! بماند كه فقط يك آدم مغز پسته اى ميتونه نفهمه كه آقا فرق كشور X با ايران چيه! فكر كردن درباره فاكتورهاى تعيين كننده از مغز پسته اى ها بر نمياد، حرف زدن چرا! به هر حال ديده خوشش اومده , ميخوادش ديگه! نميشه نداريم! مقدمات لازم نيست! چه جورى بشه هم اصلا مهم نيست!! تمام هم و غمش پا كوبيدن مثل بچه داستانه!

اين وسط كسى كه خلاف اين بگه ميشه روشنفكر نما، بى سواد, مختصات ندان!! و جالب تر از همه ميشه كسى كه تلاش براى مطرح كردن خودش داره! و ميخاد خودش رو با ژست، خارجى ماب جا بزنه! اونهم در يك فضاى مجازى با ID هاى پنهان در چند تا وبلاگ!!! بيدارشيد بابا جون!



۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۱, جمعه

آقا نگه دار!! من همين جا پياده ميشم!!



آدم بهتره با خودش صادق باشه! اين باعث ميشه كه تكليف آدم با خودش روشن بشه! و كش تنبونش اونجايى گير نكنه كه نبايد! و مجبور نباشه كه وقت انرژى و اعصابش رو صرف چيزى كنه كه در نهايت تاثيرى توى زندگيش نداره!

حساسيت بيش از حد داشتن در باره جايى كه به دنيا آمدى ولى ازش زدى بيرون! هر اتفاقى هم كه توش بيفته نميخواى و نميشه كه دوباره برگردى،احمقانه است. چون چندين سال از بهترين سالهاى عمرت رو صرف ساختن چيز هايى كردى كه نميخواى اينجا از دستشون بدى.

رو راست باش با خودت! جايى كه ازش اومدى حتى ديگه خانه پدرى نوه ات نخواهد بود!

بذار عاقلانى كه خودشون رو اينكاره ميدونند كارشون رو بكنند! تو از جنس اونها نيستى! لازم هم نيست اظهار نظر كنى در باره چيز هايى كه بهش فكر ميكنى!

رو راست باش مرد! سكولاريسم خوبه؟ دموكراسى بوى خوبى ميده؟ خب ازش لذت ببر!!! شانس خوبى رو هم براى كسانى كه سوار ماشين هستند آرزو كن!! آقا بى زحمت نگه دار! من پياده ميشم! اصلا اشتباهى سوار شده بودم!