۱۳۸۸ مهر ۲۸, سه‌شنبه

لجن مال يعنى چى؟

.
.
وقتى همه خوابيم.... انگار كه شايد وقتى ديگر رو ميبينى با ديالوگها و لوكيشنهاى جديد ولى با همان دكوپاژ ها! حرکات بازیگران تو را یاد تعزیه خوانی ها می اندازد ، هر که نوبت دیالوگ دارد می دود توی کادر و با عجله دیالوگش را می گوید و از کادر بیرون می پرد. نفر بعدی که می آید دیالوگش این قدر و نامربوط است که به جای اینکه فیلم را دنبال کنی ، سعی می کنی دیالوگهای بی ربط را ریسه و مرتب کنی!
واقعا چرا؟ نميدانم اشكال از من است كه ايراد بيخودى ميگرم؟ يا انتظار بيهوده يا بى جا دارم از كسى كه به شهادت آثارش جزو معدود كارگردانان سينماى ايران است كه روى مخاطب تاثير گذارند.. اى كاش اين فيلم رو نميديدم!
.
.

۱۳۸۸ مهر ۲۶, یکشنبه

پاسداشت كرامت انسانى با نگاه اومانيستى

.
.
مدتى مديدى است كه دست و دلم به نوشتن نميره! شايد دليلش مشغله فراوان شغلى باشه كه هنگام بازگشت به منزل هم دست از سرم برنميداره، دليل ديگرش نگرانى گاه مايوس كننده از آنچه است كه اين روز ها در زادگاه ما در جريانه. اين دو سبب شده كم و بيش گرد رخوتى غم انگيز به روى زندگى مجازى من بشينه و تار عنكبوتى نسبتا ضخيم روى وبلاگ من فرصت تنيدن پيداكنه!
انگيزه اين پنجه كشيدن روى گردو غبار، اجابت دوستى ناديده بود, رودرانر كه از ديد من باشخصيت ترين كاربر بالاترينه، اين رو به جرات پس از دوسال و نيم كه از آشنايى من با اين سايت ميگذره ميگم.
سوال اينكه ، ما چه ميخواهيم؟
ابتدا نگاهى كردم به نوشته هاى دوستان، كه همگى حاوى مطالب ارزشمندى بودند، آزادى فصل مشترك تمام آنها بود.يكى از اخلاق,اين گمشده بزرگ, ميگفت.

شايد تكرار مكررات بود اگر من يك ليست بلند و بالا از آمال بديهى انسانى خودم ميگفتم كه رسيدنش به آنها در فضاى كنونى ايران به خواب ميماند. چيزى كه به اعتقاد من تمام ليستها با هر گونه سليقه را پوشش ميدهد و متضمن آزادى هم هست و اخلاق بر پايه آن مفهوم پيدا ميكند يك جمله است:
حفظ كرامت انسانى با نگاه اومانيستى

لازم است كه اينجا بگويم از ديد من هيچ جامعه اى به حد نهايت آن دست نمى يابد و مقايسه جوامع و يا سيستمها از اين جهت با همديگر فقط آنها را به گونه نسبى بالاتر يا پايينتر از بقيه قرار ميدهد. به همين دليل زندگى در جوامعى كه شايد خيلى از آرزوهاى هر ليستى را سالهاست كه براورده كرده اند, پس از چندى ملال براورده نشدن ليستهاى ثانويه فراوانى را به دنبال خواهد داشت.

پسوند اومانيستى اين قضيه از اينجهت مهم است كه بسيارى از مرامهاى خدامحور, خود را به نوعى باسدار كرامت انسانى ميدانند! البته آن انسانى كه در نهايت برده و بنده "جبارى خودساخته" است.

.
.
راه رسيدن به آن چيست؟ شايد جواب ساده به آن آگاهى باشد، آنگونه كه رودرانر هم گفت. حال مشكل اين است كه چگونه ميشود به آگاهى دست يافت؟ از آن مهمتر كه مفهوم آگاهى چيست؟ اگر آگاهى را فقط اينفورماسيون در نظر بگيريم آيا اين كافى خواهد بود؟ آيا آگاهى برابر است با اينفورماسيون به همراه پردازش عقلى آن؟ اينگونه درست تر به نظر ميرسد ولى اگر اينگونه باشد از آنجايى كه انسانها كامپيوترهايى با فرمتهاى مساوى نيستند، لاجرم حاصل پردازشهاى آنها هم ميتواند بسيار متفاوت باشد! درنهايت اين برايند به كجا مى انجامد؟
زمان!! شايد زمان حلال مشكلات باشد! البته به شرط اينكه كاغذى براى نوشتن ليستهاى سادسيه.. و تاسعيه!! باقى نماند!
.
.