۱۳۸۷ شهریور ۲۶, سه‌شنبه

به روح اعتقاد دارى؟



+ به روح اعتقاد دارى؟

- ميشه گفت آره! چطور مگه؟

+ پس ريدم به روحت!!

- ديوونه شدى؟ چرا آخه؟

+ چرا چند لحظه قبل پوست موز رو از شيشه ماشين انداختى تو خيابون؟

- برو بابا تو هم دلت خوشه! شهر رو گه برداشته تو به پوست موز من گير ميدى؟

+ امثال تو اند كه شهر رو خراب ميكنند ديگه! يا فكر كردى آشغال از آسمون نازل ميشه؟!!

- برو بابا اينقدر اين شهر به لجن كشيده شده كه پوست موز به حساب نمياد!

+ تو جون خودت خارج از كشور هم زندگى كردى نه؟

- ميدونى كه آره!

+ اونجا هم همين كار رو ميكردى؟

- نه ! چون اونجا هيچكس اين كار رو نميكنه! ولى اينجا همه..

+ ببين اين همه كه ميگى منظورت يك تعداد آدم نيست كه هر كدومشون گوسفندى مثل تو اند؟!!!!


۱۳۸۷ شهریور ۵, سه‌شنبه

ملال گريز ناپذير



ميدونى دلتنگى واقعا چيه؟ دلتنگى براى خيليها چيزى نيست غير از ياد آورى خاطراتى كه٫ اگر چه حالا قشنگ به نظر ميان٫ در زمان خودشون ملال انگيز بودند!

آرزو؟ اغلب آدما آرزوشون چيزى است كه ديگرانى دارند اونها رو به گونه ملال انگيزى حالا تجربه ميكنند!!

انسان بدون آرزو و دلتنگى چگونه آدمى است؟

۱۳۸۷ مرداد ۲۹, سه‌شنبه

برهوت



سر به عقب برگرداند به مسيرى كه آمده بود نگاه كرد، راهى زياد و صعب ، به مسير روبه رو نگاه كرد، بى پايان با افقى مه آلود، جايى كه بود جاى استراحت نبود برهوت، باير و بدون ايجاد حس اطمينان! سرگشته اين پا آن پا كرد، به آسمان نگريست گنگ و بيكران با چند تكه ابرى كه انگار به سرگشتگى او نيشخند ميزدند!

دوباره به سمت افق براه افتاد. وقتى پيش ميرفت٫ با درد پاهايش٫ فكر كردن را فراموش ميكرد !


۱۳۸۷ مرداد ۲۰, یکشنبه

مشنگستان!



هميشه اين احساس رو داشت كه با عالم غيب در رابطه است، يه جور احساس روحانى ميكرد. فكر ميكرد چيز هايى بهش الهام ميشه، چيز هاى ميديد كه ديگران نميديدند، مسايلى براش بديهى بود كه ديگران با شنديدنش بى اختيار متعجب ميشدند. صحبت هاش ، ميميك صورتش با اون چيزى كه آدم انتظار داشت متفاوت بود! ژنده ميپوشيد، به خودش نميرسيد ولى با اين وجود احساس ميكرد همه تو كفش هستند! غروب به غروب تو بيمارستان روانى ميومدند بهش شوك الكتريكى ميدادند ! دومى با همين مشخصات آزادانه ميره نيويورك، تازه رييس 70 ميليون نفر هم هست!!



۱۳۸۷ تیر ۲۰, پنجشنبه

فقط يك درصد !!



خسته شدم از بس كه گفتيم و گفتند كه ما ايرانيها اين جوريم و آنجور !!
اين ايراد رو داريم و اون ايراد !! اگر چه درسته !! ولی دقت كه ميكنی ميبينی مردم بقيه دنيا هم همين پخ هستند !! از زير كار در رفتن ، دروغ، غيبت، فضولي، و و و.. همگی در مردم اينور كره زمين هم وجود داره فقط درصدش كمی كمتره !! همين چن درصد رو اگه در ميليون ضرب كنی تفاوت بزرگ بين ما با اونها مشخص ميشه !! ای كاش ميشد نفری فقط يك درصد خودمون رو بهتر كنيم !!

۱۳۸۷ خرداد ۵, یکشنبه

آقاى على آبادى اول اسم نايب رييس فدراسيونت رو عوض كن!



در راستاى گير سه پيچى كه جناب على آبادى، به زعم آقاى خيابانى پدر ورزش ايران ( البته با بلايى كه سر مادر ورزش ايران آورده پر بى راه هم نيست!!!)، به اسم تيم فوتبال پرسپوليس داده اند، ما ملت بيدار و هميشه در صحنه ايران كه پس از رها شدن از يوغ دوهزار و پانصد ساله از تمام سمبل هاى آن بيزاريم خواهشمنديم كه سريعا اسم نايب رييس فدراسيون فوتبال را از نام بدور از شئونات "تاج" به نام زيباى استقلال تغيير دهند!!!


۱۳۸۶ بهمن ۲۳, سه‌شنبه

عزيز خداداد و ملعون تحفه شيطان!



قسمت اول - دنبال فردى ميگردند كه كمى متفاوت با بقيه باشه، اون رو بزرگش ميكنند بهش پر و بال ميدند، اينكه طرف اصلا اهل پرواز باشه, نه مهمه و نه بهش فكر ميشه! ميبرندش بالا، بالا ، بالاتر! با هر سانتى كه بالاتر ميره شروع ميكنند به حسادت كردن بهش. اون هم با لذت تمام! وقتى خوب بالا رفت،ميشه با نفرت و حسادت از پايين بهش خيره شد، اما فعلا نفرت آميخته با احترام ولى باز هم بالاتر ميبرندش تا بشكه نفرت حسابى پر بشه! حالا ديگه بايد منتظر يك حادثه بود! وقتى رخ ميده طناب رو ول ميكنند تا با مخ بخوره زمين و له بشه. چه كيفى ميده! تازه اين شروعشه، هركى كه از راه ميرسه يه لگد بهش ميزند يا دست كم يه فحش بهش ميده!


قسمت دوم- يك آدم ساده روستايى با خانواده زير خط فقر! خوب بلد شده به توپ لگد بزنه. شانس مياره كه مثل رفيق ديگش كه بازيش هم بهتر بود از زمين خاكى به خاك سفيد نميرسه!! معروف ميشه ولى هنوز همون بچه شر باقى ميمونه. از شانسش يك بار اون جايى كه بايد باشه قرار ميگيره , توپ رو ميزنه تو گل حريف! ميشه يك شبه حماسه ساز براى يك ملت! ازش بپرسى نميدونه حماسه رو با چه جور "ه" مينويسند! ولى ديگه اون بالاست بچه شر ديروز ميشه الگو! نميخواد باشه ولى چاره نداره.
توى خيابونها , ميليونها آدم ميرن و ميان كه فرقشون با اون اينه كه بهتر به توپ لگد نميزنند!! همينا سر يك تصادف با قمه از خجالت هم در ميان!!! ولى همين ها نميتونند بفهمند كه چگونه يك بچه شر سابق!!! ميتونه اين كار رو بكنه! شايد خيلى هم عجيب نباشه، مردمى كه بتونند بفهمند دنبال حماسه ساز نميگردند!


۱۳۸۶ بهمن ۲۲, دوشنبه

اولى دومى و جريان احترام به عقايد ديگران



اولى - چرا كسانى پيدا ميشوند كه به اعتقادات و باورهاى ديگران توهين كنند و اسم اينكار رو هم بذارند آزادى بيان؟

دومى- چرا فكر ميكنى زير سوال بردن يا حتى بى احترامى كردن به باور كسى، نه خود شخص، لزوما كار نادرستيه؟

اولى - شوخى ميكنى؟ هر كسى ميدونه توهين به عقايد غلطه!

دومى- دارى درباره مقدسات اسلامى حرف ميزنى؟

اولى - كلا اين كار اشتباه است. اسلام و غير اسلام هم نداره.

دومى - يعنى ميگى كه يك عقيده هر چه كه احمقانه باشه هم بايد به ايده طرفدارانش احترام گذاشت؟

اولى - دقيقا و صد در صد!

دومى - باشه رفيق قبول! ولى اول اين رو به پيامبر دينت بگو كه يادش رفت به بت ها و ايده بت پرستها احترام بذاره و اونها رو شكوند!!! چرا فكر نميكنى ممكنه بعضى همين حس رو راجع به آيينى كه تو ميپسندى داشته باشند؟ چرا با همون توجيهى كه براى كار پيامبرت خواهى آورد جواب سوالت رو نميدى؟!


افتخار كردن يا مخفى كردن دو روى يك سكه اند!



جايى بودم با دوستى هموطن در جمعى غير ايرانى. وقتى از دوستم سوال شد كه كجاييه جواب داد PERSIAN !! و نگفت ايرانى، اين قضيه سبب تراوشات ذهنى شد كه اينجا اومده...

... چرا نميگى مثل آدم كه ايرانى هستى؟ چون اسم ايران به گند كشيده شده؟ با اين كارت فقط ميتونى چند ثانيه صورت مسئله رو پاك كنى! ولى اين راه حل نيست!

هيچ آدمى محل تولدش، رنگ پوستش، زبان مادريش رو خودش تعيين نميكنه، هيچ عاقلى هم كسى رو به دليل چيزى كه درش نقشى نداشته نه توبيخ ميكنه و نه تشويق! اگه كسى اين پيش داورى رو در باره ت بكنه نقصير تو نيست اشكال از خودشه! همه جا هم آدم بى شعور و با شعور پيدا ميشه!

با قايم شدن پشت اسم ديگه و مخفى كارى مثل كودكى ميمونى كه سرش رو زير پتو ميبره و فكر ميكنه ديگران نمى بيننش!
سرت رو بالا بگير و به چشمشون نگاه كن و بگو ايرانى هستى ولى با رفتارت بهش نشون بده كه همه احمدى نژاد نيستند! نه!! ببخشيد اصلا لازم نيست اين كار رو هم بكنى! فقط خودت باش!!

البته جاى ديگه هم كه ميرسى به ايرانى بودنت افتخار نكن! از ديد من افتخار كردن به چيزى كه آدم توش نقش نداره همونقدر احمقانه است كه خجالت كشيدن از اون!! اينها دو رو يك سكه هستند. اونهايى كه پيش خودشون ديگران رو پيشداورى ميكنند همونها هم ترس از پيش داورى ديگران دارند.