۱۳۸۸ تیر ۱۷, چهارشنبه

كالبدشكافى بحثهاى بى نتيجه

.
چرا بحث ميكنيم؟
اين قضيه ميتواند دلايل و اهداف متفاوتى داشته باشد.

1. بحث به منظور تبادل تجربه و كمك كردن به روشن شدن يك چيز.

اين نوع مباحثه معمولا با احترام متقابل شروع ميشه، طرفين اين گونه بحثها پيش از آغاز و در جريان بحث, همديگر رو به عنوان صاحب انديشه به رسميت ميشناسند. چون هدف اصلى آنها روشن شدن موضوعى است، بر روى نظريات خود تعصب ندارند، همديگر را تخريب نميكنند.

2. بحث به منظور به قضاوت گذاشتن چيزى.

در اين نوع مباحثه, يك سمت موضوعى رو كه ميتونه ايده اى يا سوالى باشه به مشاركت ميگذارد، و خود پاسيو است. از مجموع نظرات ديگران جنبه هاى تاريك موضوع روشن تر ميشود. مشابه اين گونه بحث ها جديدا در سايت هاى CNN و BBC زياد ديده ميشود، شايد از ويژگى هاى وب2 باشد.

3. بحث براى به آرامش رسيدن خود.

يكى از روشهاى درمانى اختلالات اضطرابى (كه تمام انسانها در دوره هايى از زندگى به آن درگيرند، در زبان عاميانه به آن استرس هم ميگويند) گفتگو كردن آزاد درباره و پيرامون موضوع استرس زا است. در اين گونه مباحثه بيشتر از آنكه نتيجه گيرى مهم باشد، رفتار بحث كننده ناخوداگاهانه مشغول اضطراب زدايى است.
از آنجايى كه عقيده مخالف باعث افزايش استرس ميشود ناخوداگاه جبهه گيرى پيش ميايد ( واكنش ناخوداگاه كه نوعى مكانيسم دفاعى روانى است). سواى اينكه آدم در چه منزلت اجتماعى باشد، هر كسى كه در اين لوپ قرار بگيرد، كم و بيش اين واكنش را نشان خواهد داد.در اين شرايط دلنشين ترين مسكن , بجز تخريب ، تحقير و حذف انديشه مخالف, تاييدى از دوستى كه هم ايده است ميباشد. چرا كه استرس را كم ميكند، غافل از اينكه ادامه بحث با همفكر, كمكى به روشن تر شدن تم بحث نخواهد كرد! ولى همانگونه كه بالاتر اشاره شد هدف اصلى چيز ديگرى است.

.........................................................................................................................................................................

دوستى ادعا ميكرد كه هدفش از بحث, دعوت افراد به انديشيدن است. ولى انديشه اى كه مثل او نبود را با برچسب روشنفكر نما، كم سواد، خودشيفته ، بى اطلاع و... خفه ميكرد. شايد هم مقصود ايشان دعوت به انديشيدن بود، ولى آنگونه كه ايشان مى انديشيد...
.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر