۱۳۸۷ اسفند ۱, پنجشنبه

رانندگى در مه!

فرض كن ميخواى توى يك جاده كاملا مه آلود براى بار اول برونى! خيلى هم عجله دارى، چراغ مه شكن هم ندارى!
يكى پيدا ميشه ميگه، اين خوبه كه ميخواى برى ولى يا بايد چراغ مه شكن داشته باشى يا مجبورى كه خيلى آروم برى كه نيفتى ته دره!
- اول ميگردى ميبينى كه چراغ مه شكن پيدا نميشه! ......چون عجله هم دارى..
.

.

باقي ماجرا را انتخاب كنيد!!


1. بهش ميگى اگه راست ميگى بگو چراغ مه شكن از كجا پيدا كنم؟ و چون نميدونه پس دروغ ميگه، تو هم گاز رو ميگيرى ميرى تو جاده!

2. بهش ميگه كه عامل نفوذيه! ميخواد با اين حرفا دل آدم رو خالى كنه و سبب كند شدن حركت خودرو بشه! مرتيكه خاتمى چى!!

3.ماشين رو بوسيله يا ابالفضلى كه روى آينه جلوى راننده ميندازى بيمه ابالفضل ميكنى و ميرى تو جاده!

4. پارك ميكنى، پياده ميشه از ماشين! يه فصل كتك به اون مادر مرده كه بهت اندرز داده ميزنى! و يادت ميره كه اصلا عجله اى داشتى! جاده مه آلود رو هم فراموش ميكنى، البته موقتا!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر