- اى واى ديدى چى شد؟ اوباما در پيام نوروزيش بر خلاف بوش حساب مردم ايران رو از حكومت جدا نكرد!
+ خوب مثلا بوش كه گفته بود جداست, چه گلى زد به سر ما؟!
- خنگ خدا! اين كه جامعه جهانى بدونه اكثر مردم با حكومت مخالفند ميتونه خيلى تاثير بذاره روى روند رسيدن به دمكراسى ديگه!
+ آهان يادم نبود! راست ميگى. خوب ولى اونوقت اين جامعه جهانى چيكار ميكنه اونوقت؟
- ببين دوست نادان من! جامعه جهانى وجدان بيدار بشره. وقتى ببينه حكومتى نماينده اكثريت مردمش نيست، خود به خود مطرود ميشه و اين به پروسه سقوط اون حكومت و رسيدن مردم به حكومتى دموكراتيك كمك ميكنه!
+ يعنى ميخواى بگى چيزى كه اينجا ميگذره براى بقيه دنيا اينقدر مهمه؟! حاضرند به بهبودش كمك كنند حتى اگر به ضررشون هم باشه؟
- آره ديگه!! يه چيزى تو همين مايه ها! حقوق بشر رو دست كم نگير! رسيدن تمام مردم دنيا به حقوق اوليه بشر دغدغه خيلى از فعالان سياسى در حكومتهاى آزاده.
+ ميشه بى زحمت فقط براى مثال بگى كه عربستان سعودى تو اجلاس G20 چه غلطى ميكنه؟!!!
نویسنده: ساده دل
پاسخحذفشنبه 15 فروردین1388 ساعت: 16:30
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
وب سایت پست الکترونیک
نویسنده: کیان
یکشنبه 16 فروردین1388 ساعت: 8:55
راستی سال نو مبارک. البته یکم دیره
وب سایت پست الکترونیک
نویسنده: کیان
یکشنبه 16 فروردین1388 ساعت: 8:57
بعضی از نوشته هات این حس رو به من القا میکنه که دارم قلم خودم رو می خونم. اینم از اوناست
وب سایت پست الکترونیک
نویسنده: Edge
یکشنبه 16 فروردین1388 ساعت: 10:43
كيان جان تبريك نوروز،
يقينا تشابه در نوشتار ما به دليل شبيه بودن زاويه ديد ما نسبت به موضوع است. اين همانندى رو شايد بشه به نوعى در دوستان زيادى ديد... ارادت
وب سایت
نویسنده: human rights
دوشنبه 17 فروردین1388 ساعت: 12:51
********* يعنى ميخواى بگى چيزى كه اينجا ميگذره براى بقيه دنيا اينقدر مهمه؟! حاضرند به بهبودش كمك كنند حتى اگر به ضررشون هم باشه؟*********
چرا آدرس غلط میدی؟ بحث تأثیرش روی افکار عمومی و رسانه ها در سطح جامعه جهانیه وگرنه دولتهای اونها بهتر از هر بیشعوری میدونن حکومت جمهوری اسلامی چه جور علف هرزیه.. یکی کردن حساب این حکومت عقبمانده 1400 سال پیش با حساب مردم ایران یک اشتباه فاحشه که حتی در مورد پیام اوباما هم در این مورد نمیشه به طور قطع حکم صادرکرد و با اطمینان گفت حساب این دو رو از هم جدا نکرده بود؛ هرچند که شفافیت بوش یا شیمون پرز رو هم نداشت. بدیهیه که جبهه گیری رسانه های غربی در محکوم کردن اعمال ضدبشری جمهوری اسلامی به کرات منجر به تعدیل یا حداقل تجدید نظر در رفتارشون شده و جلوی هار شدن بیش از حدشون رو گرفته!
*********ميشه بى زحمت فقط براى مثال بگى كه عربستان سعودى تو اجلاس G20 چه غلطى ميكنه؟!!!********
هیچی! عربستان برخلاف جمهوری اسلامی به فکر منافع ملیشه و نه ایدئولوژیک.. برای همینم درآمدهای ارزیشو عوض اینکه خرج گروههای تروریستی و رشوه دادن به امثال چاوز و مورالس و بشاراسد و مابقی دیکتاتورها بکنه، یا سرمایه گذاری کرده و یا ذخیره .. الانم سینه پر شیری داره، برای همینم تو G20 میذارن رو سرشون
پست الکترونیک
نویسنده: Edge
دوشنبه 17 فروردین1388 ساعت: 19:58
HUMAN RIGHTS گرامى
بهتر است در باره فكت ها صحبت بشه نه تصورات ( نميگم توهمات). اينكه اذهان عمومى جهان به اين نكته توجه كنند كه مردم ايران لايق حكومتى بهتر از اين كه هست ميتونه باشه هيچ گونه كمك عملى در رسيدن ما به دموكراسى نميكنه! اذهان عمومى مردم تشكيل شده از ذهن هاى مردمى كه اين چيز ها رو در اخبار ميبينند و بعد كانال رو عوض ميكنند كه سريال رو ببينند و بروند بخوابند! خيلى كه آدم هاى كنجكاوى باشند تازه جاى ايران رو رو نقشه حدودا ميدونند. البته اگه اون رو با عراق اشتباه نگيرند!!
دولتها هم در كنش و واكنشهاى بين المللى خودشون كوچكرين اهميتى به اين نميدهند. ولى بخوبى به عنوان چماق از اون استفاده ميكنند. اهرم فشار براى گرفتن امتياز بيشتر. گاهى هم به صورت هويج از آن استفاده ميكنند ( مثل اوباما مثلا با ناديده گرفتن اين تفاوت كذايى)
اين وسط سر كسانى كه بى كلا ميمونه همون مردمه.. از ديد من دل خوش كردن يا دلخور شدن از اين جور لاس زدن هاى سياسى بى فايده است....
اين آدرسيه كه GPS من نشون ميده! حالا مال شما جور ديگه ميده ! برو همون ور :)
وب سایت
نویسنده: Edge
دوشنبه 17 فروردین1388 ساعت: 20:12
در مورد عربستان، شما كه بايد از اسمتون معلوم باشه كه اين رو بهتر از من ميدونيد، حقوق بشر در حد دقيقا 1400 سال پيشه! ولى همونجورى كه گفتى چون ثروت داره و خيلى ها ميتونند ازش بهره مند بشند كدوم واكنش در خور ، حتى در حد يك قطعنامه خشك و خالى براى اونها صادر شده؟
فكر ميكنى كه تنها دليلش اينه كه به تروريسم از ديد شما كمك نميكنه؟طالبان رو در دنيا تنها سه كشور به رسميت شناخت!!! يادته كه سه كشورى كه طالبان رو به رسميت شناختن كيا بودند؟!!
عربستان به نفع منافع مليشه؟! البته كشورى كه اسمش به اسم يك خانواده است شايد منافع اين خانواده رو بشه منافع ملى هم ناميد!
ولى يادت باشه اگه زمانى برسه كه ايجاب كنه، همين حقوق بشر رو چماق ميكنند براى امتياز گرفتن از اونها
وب سایت
نویسنده: Edge
دوشنبه 17 فروردین1388 ساعت: 20:16
"""""" یکی کردن حساب این حکومت عقبمانده 1400 سال پیش با حساب مردم ایران یک اشتباه فاحشه """""
من نميدونم چرا اشتباهه!! دليل بيار چرا مردم ما لايق حكومت بهترى هستند! البته فقط به چهار تا آدم تحصيل كرده و دنيا ديده دور بر خودت نگاه نكن!!
وب سایت
نویسنده: human rights
دوشنبه 17 فروردین1388 ساعت: 22:3
اينكه اذهان عمومى جهان به اين نكته توجه كنند كه مردم ايران لايق حكومتى بهتر از اين كه هست ميتونه باشه هيچ گونه كمك عملى در رسيدن ما به دموكراسى نميكنه********
با این نظر شما که به صورت مطلق آن را بیان کردید، مخالفم چراکه نمیتوان منکر نقشی که رسانه های دنیای امروز در مهار سگهای هاری مثل جمهوری اسلامی بازی میکنند، شد. دست و پای این رژیم از خیلی جهات به سبب همین تاوانهای تبلیغاتی بسته است که این خود به کاهش هزینه مبارزه سیاسی و آزادایخواهی و در نتیجه به طور غیرمستقیم به پیشبرد دموکراسی کمک میکند. بدیهیه که در شرایط خفقان، بیماران ایدئولوژی امکان بیشتری برای ارتکاب جنایت و اِعمال سیاستهای تمامیتخواهانه خود دارند.
Edge:
به ديد من تصورى كه شما از رسانه هاى غربى داريد تصويرى است نادرست. اگه شما مطبوعات خارجى رو مرتبا مطالعه كرده بوديد، ميديديد كه كل اخبارى كه راجع به ايران چاپ ميشه چه حجم كوچك و بى اهميتى رو شامل ميشه، ميخواهيد باور كنيد يا خير. احتمال ميدم كه شما ناخواسته فكر ميكنيد كه جو مطبوعات غربى و محتواشون شبيه VOA فارسى يا BBC فارسيه! نه دوست گرامى آدمهاى معمولى اين جامعه كه اذهان عمومى رو تشكيل ميدن، هيچ تصويرى از ايران در ذهن ندارند.
اينكه اين حجم بى اهميت و اندك دست و پاى رژيمى رو ببنده شك دارم و اينكه هزينه دموكراسى خواهى رو كم كرده باشه يا روى اين فرايند تاثير بذاره براى من قابل قبول نيست..(حالا نميگيم ميتونه هزينه رو زياد كنه مثل مقاله اكونوميست و جريان باطبى!!)
اون قسمتى كه درباره شرايط خفقان گفتى فكر ميكنم ربطى به اذهان عمومى جامعه جهانى نداره!
پست الکترونیک
نویسنده: human rights
دوشنبه 17 فروردین1388 ساعت: 22:4
********دولتها هم در كنش و واكنشهاى بين المللى خودشون كوچكرين اهميتى به اين نميدهند. ولى بخوبى به عنوان چماق از اون استفاده ميكنند********
این که واضحه مشکل "دولتهای" غربی با جمهوری اسلامی بیشتر از جنس سیاست خارجیست، ولی به قول شما همین "اهرم" در مقاطعی به جریان دموکراسی خواهی داخل هم مدد رسونده؛ مثلاً: کمکهای مالی آمریکا و اخیراً انگلیس برای روشنگری و تقویت گردش آزاد اطلاعات در ایران از طریق اختصاص بودجه های نسبتاً کلان به رسانه هایی مثل: صدای آمریکا و بی بی سی و ...
Edge:
وقتى اين اصل رو بپذيريم كه تعامل غرب با جهان سوم و در اينجا ايران بر مبناى منافع ملى اونها جهت گيرى ميشه اين اهرم زياد قابل اتكا نميشه، اين درسته كه گاهى به گردش اطلاعات كمك ميكنه ولى قابل اتكا نيست چون سر نخ اونجايى است كه نبايد باشه! فكر ميكنى مثلا اين رسانه ها سال 56 تا 57 چه ميكردند؟!
يادت نره! در اينجا ها كسى يك سنت پول مفت خرج چيزى نميكنه! هزينه كلان اين TV ها كاملا حساب شده است.
وب سایت
نویسنده: human rights
دوشنبه 17 فروردین1388 ساعت: 22:6
******در مورد عربستان حقوق بشر در حد دقيقا 1400 سال پيشه!******
کسی هم نگفت نیست! اصولاً هرجا که قوانین مدنی از دین استخراج بشه همین مشکل هست در ایران خودمون بدتر از همه جا
******فكر ميكنى كه تنها دليلش اينه كه به تروريسم از ديد شما كمك نميكنه؟ طالبان رو در دنيا تنها سه كشور به رسميت شناخت!!!******
دیگه خودمون رو که نمیخوایم گول بزنیم! عربستان مادامی که آمریکا با طالبان مشکل نداشت، بله به قول شما به رسمیتشون هم میشناخت ای بسا کمک مالی هم میکرده.. ولی به محض اینکه سیاست آمریکا چرخید اونا هم دست از حمایت برداشتن. ساز سیاست خارجی عربستان رو خیلی از مواقع آمریکا کوک میکنه (درست مثل زمان شاه سابق خودمون) که به همین خاطر و همینطور به علت ماهیت غالباً ناسیونالیستی و نه ایدئولوژیک سعودیها، این سیاستها تضاد چندانی با منافع ملیشون هم نداره
Edge:
اين جريان ايدئولوژيكى رو خيلى بزرگ نكن...حكومت از ايدئولوژى استفاده ابزارى ميكنه براى كسب و حفظ قدرتش، ايدئولوژى براى اينها يك اصل نيست همونجورى كه جنگ و صدور انقلاب به دليل خوردن كفگير به ته ديگ با خوردن يك جام زهر فراموش ميشه، همونگونه كه مسلمونهاى چچن به دليل زد و بست حکومت با كفار روس! خونشون به اندازه فلسطينى ها رنگين نيست و.. و..
اصل براى اينها نگهداشتن قدرته .منافع ملى در يك كشور استبدادى يعنى منافع گروه حاكم. سعودى و سوريه و ايران نداره
مثال جريان سعودى رو زدم تا نشون بدم كه مراعات حقوق بشر در يك كشورى چقدر در تعاملات دنياى واقعى بى اهميت است.
پست الکترونیک
نویسنده: human rights
دوشنبه 17 فروردین1388 ساعت: 22:7
*******یکی کردن حساب این حکومت عقبمانده 1400 سال پیش با حساب مردم ایران یک اشتباه فاحشه // من نميدونم چرا اشتباهه!! دليل بيار چرا مردم ما لايق حكومت بهترى هستند! البته فقط به چهار تا آدم تحصيل كرده و دنيا ديده دور بر خودت نگاه نكن!!*******
1- این مورد که دیگه اظهر من الشمسه! گردانندگان این حکومت به دلیل فقدان انتخابات آزاد، هرگز نمایندگان واقعی مردم ایران نبودند.
2- مردم ما لایق حکومت بهتری هستند چون اولاً به جهت سابقه دارای حکومتهای دهها بار بهتر از این هم بودند و ثانیاً هرگز از تلاش جهت نیل به دمکراسی و آزادی لحظه ای دست نکشیدند (با در نظر گرفتن فراز و فرودها)؛ سابقه درخشان انقلاب مشروطیت، نهضت دکتر مصدق و حتی همین انقلاب 57 مؤید همین ادعاست. اگر انقلاب 57 به بیراهه رفت، علتش عدم لیاقت مردم نبود، سبب ساز اصلی کوته فکری یا بهتر بگویم خیانت عده ای از روشنفکران و البته سازماندهی منسجمتر آخوندها بود ... متأسفانه حتی امروز هم شاهد بعضی جریانات به اصطلاح روشنفکری هستیم که در عمل به رژیمی خدمت می کنند که مدعی مبارزه با آنند (منظورم همین اصلاحاتچیها و پسمانده های دوم خرداد در داخل و دلالان رژیم در خارجند)
Edge:
ظاهرا مقصود من رو نگرفتى، بهتره يكبار ديگه نگاه كنى! مگر من گفتم كه اين حكومت نماينده واقعى اين ملته؟ اينجا بايد كمى باز كنم بحث رو... من ميگم دليل بيار كه چرا بايد حساب ملت ايران از حکومت جدا باشه و اين چه اهميتى داره!، شما ميگى چون نماينده واقعى مردم نيست؟!! در كدوم حكومت استبدادى هيات حاكمه نماينده واقعى مردمه؟! با اين حساب بايد گفت در تمام كشور هاى استبدادى حساب مردم از حكومت جداست!خوب فرضا باشه كه چى؟! اين چه چيز رو تغيير ميده؟!از سازمان ملل بيرونشون ميكنند؟!! يا چى?!
حكومتها دو نوع هستند يا نماينده ملتهاشون و يا قيم اونها. اين اطفال صغير زير قيموميت دو راه دارند يا اينكه بزرگ بشند و نماينده دار! يا اينكه تو سرى بخورند و قيم دار بمونند!!
مثال هاى تاريخى كه زدى تكونهايى بود كه اين بچه خورد كه بلند شه ولى دوباره افتاد.. آسون نيست! وقتى ميشه گفت كه لياقت بيشترى داره كه بتونه بلند بشه وگرنه بقيه حرف مفته و بى فايده. دلايل افتادنش كج بودن زمين بوده يا باد ميومده يا كسى هلش داده مهم نيست!! تا بلند نشه قيم داره
پست الکترونیک
نویسنده: human rights
دوشنبه 17 فروردین1388 ساعت: 22:27
و اما ثالثاً: اساساً این تز تقدم لیاقت بر دموکراسی که میشه از برتراند راسل به عنوان یکی از تئوریسیناش نام برد در اکثریت قریب به اتفاق موارد مصداق نداشته؛ مثلاً شکل گیری دموکراسی در فرانسه و انگلیس و یا ژاپن و آلمان (بعد از تخریب کامل در جنگ جهانی دوم) و... مثالهای دیگه ناقض این تئوریه. واقعیت اینه که نشر و توسعهی فرهنگ دموکراسی به عنوان پیشنیاز دموکراتیزاسیون، اگر چه ضرورتی غیرقابل کتمان است، اما تحقق آن در جوامع استبدادزده با دشواریهای بسیاری روبروست؛ بهطوری که در کمتر جامعهای دورهی گذار به دموکراسی با انتقال و نهادینه شدن فرهنگ دموکراسی همراه بوده است. چراکه جامعهی مدنی، به عنوان ناشر فرهنگ و گفتمان دموکراسی در جوامع دیکتاتوری، از قدرت کافی برای انتقال گفتمان دموکراسی میان تودهها و بسیج و سازماندهی نیروهای اجتماعی برای موفقیت در دوران گذار برخوردار نیست...
Edge:
اينكه اين تقدم در اكثريت قریب به اتفاق مصداق نداشته كاملا غلطه!! بر عكس, شما يك مورد بر خلاف اين رو نميتونى پيدا كنى!
آدم نبايد همينجورى و بدون مطالعه تصورات خودش رو به عنوان رفرنس بيان كنه و رو اونها نتيجه گيرى به اين مهمى بكنه! بهتره كه در اين مورد كمى مطالعه كنى بعد دوباره باهم بحث ميكنيم ولى لازمه كه يك پيش زمينه داشته باشى اگه دوست داشتى من چند تا كتاب در اين باره بهت ميگم كه اگه وقت داشتى بخونى كه روشون باهم بحث كنيم...
از قراين پيداست كه تصورت از جوامع غربى اينه كه مردمى كه تو برش هايى از زندگيشون رو توى ذهنت دارى ( مثلا لندن رمانهاى ديكنز! يا انقلابيون فرانسوى كه لباساشون بعد از تماشاى گيوتين خونيه) يكشبه به دموكراسى كه ميبينيم رسيدند! يه پستى دارم كه درباره آلمانه, بخونى بد نيست! ولى اگه دوست داشتى چون در اينباره من خيلى وقت گذاشتم شايد بتونم تصوير دقيقترى بهت بدم.
پست الکترونیک
نویسنده: Edge
سه شنبه 18 فروردین1388 ساعت: 0:45
HUMAN RIGHTS گرامى براى اينكه از پراكندگى بحث جلو گيرى كنم زير هر كامنتت توضيح دادم.. ممنونم كه كامنت گذاشتى
وب سایت
نویسنده: human rights
سه شنبه 18 فروردین1388 ساعت: 11:30
این که نشد یک طرف هی فَکت ارائه بده و مستند صحبت کنه و طرف دیگه یا خلط مبحث کنه یا تفسیر به رأی! با این دیدگاه و شیوه برخورد شما با مسائل باید اینطور نتیجه گرفت که رسماً سازمانها و ارگانهای حقوق بشری مثل عفو بین الملل، فدراسیون جهانی حقوق بشر، گزارشگران بدون مرز و... یا مراجع و نهادهایی مثل دادگاه رسیدگی به جنایات علیه حقوق بشر و دیوان لاهه و چه چه همه ول معطلن؟!! مگر همینها نبودند که سران صربستان و یا همین اخیراً عمرالبشیر و اکبرشاه خودمون (جریان میکونوس) رو محکوم کردند و کلی سر و صدا و جنگ روانی براه انداختند؟ مگر همینها و وزارت امور خارجه ایالات متحده نیستند که مدام قطعنامه و بیانیه صادر میکنند و جنایات رژیم رو محکوم میکنند؟ مگر همین پرزیدنت بوش نبود که فعالین دانشجویی پناهنده خودمون رو بهشون بال و پر داد و با کلی تشریفات به حضور پذیرفت؟ مگر همین کاخ سفید نبود که سفره هفت سین پهن کرد و نوروز ایرانی رو پاس داشت و امروز هم اوباما در ادامه همین سیاست 4 دقیقه پیام تبریک میفرسته؟ اگر از انگیزه سیاسی روشنی که پشت این قبیل اقدامات خوابیده بگذریم، باید دید اگر این رژیم یا نظامهای مشابه اون رو به حال خودشون وامیذاشتن و اینقدر جنایاتشون رو تو بوق و کرنا نمیکردن، مبارزه برای آزادیخواهی بیشتر هزینه داشت یا الان؟ُEdge :
دوست گرامى شما احتمالا مفهوم فكت رو نميدونى، چيزى كه شما ميگيد ارائه فكت نيست بلكه برداشت نادرست از يك سرى اتفاقات و استناد به اينهاست در برخى موارد هم برداشت شما نسبتا درسته ولى باز هم ارائه فكت نيست.. بايد از كلمات در جاى درست استفاده كرد وگرنه سطح بحث در حد كل كل تقليل پيدا ميكنه كه من از اون بيزارم..
در تمام مثال هاى كه زدى ( و نه ارائه فكت) به خوبى استفاده ابزارى از حقوق بشر هويداست، همون چماقى كه بالا ميره براى امتياز گيرى... مثال جريان ميكونوس براى نمونه! يا حكم ارتداد سلمان رشدى!! خوب چى شد؟ چرا سفراشون رو برگردوندند؟! مگه پس گرفته شد اين حكم؟!
به شخصه فكر ميكنم كه خيلى كه به سبك فكرى نوريزاده نزديك باشه اپروچت نسبت به مسائل .
پست الکترونیک
نویسنده: human rights
سه شنبه 18 فروردین1388 ساعت: 11:31
شما که من رو متهم میکنی از رسانه های خارجی خبر ندارم، تا حالا چند مرتبه برنامه های C-Span رو دنبال کردی؟ آیا میشه ادعا کرد مقوله "حقوق بشر" در ابعاد جهانی یکی از موضوعات حساس محافل سیاسی کشورهای دموکراتیک نیست؟ شما جلسه های کمیته های سنا و کمیسیونهای کنگره آمریکا رو زیر نظر بذار ببین چطور بارها به مسأله تبت و چین پرداختند؟ چطور موجی راه افتاده بود که المپیک پکن رو تحریم کنند و ریچارد گیر (هنرپیشه هالیوودی) کمپین براه انداخته بود و رابراه تو CNN مصاحبه میکرد، یا همین مسأله دارفور و ... اگر افکار عمومی بیتوجه بودند که نیازی به این حرکات تبلیغاتی نبود!!! نکته مهم اینه که نباید از این "چماق" یا "اهرم" حقوق بشر غافل شد و قدرتی که در هزینه دار کردن سرکوب و جنایت از سوی مستبدین میتونه داشته باشه نادیده گرفت.Edge :
مسئله حقوق بشر در جوامع دموكراتيك خيلى هم مهم است ولى براى خودشون!! در باره ديگران ازش به عنوان چماق استفاده ميكنند، چند بار يه چيز رو بگم؟!!! :)
همين موج هاى كه ره ميفته نتيجه اى به جز فشار و امتياز گيرى از چين ( مثال شما) نداره اونهم براى منافع خودشون! مشكل شما اينه كه سطحى ميبينى، براى همينه كه دولت ايران رو ايديولوژيك ميدونى بعد جوابى براى ايگنور شدن مسلمانان چچنى توسط حكومت پيدا نميكنى! همونجورى كه جوابى براى برگزارى المپيك پس از اين همه هياهو رو نميابى! نكنه تبت آزاد شده؟! ولى بدون هر وقت لازم شد دوباره اين جريان رو علم خواهند كرد!
وب سایت پست الکترونیک
نویسنده: human rights
سه شنبه 18 فروردین1388 ساعت: 11:32
در مورد عربستان هم که گفتم مدل استبداد اونجا با مدل جمهوری اسلامی تفاوت بارز داره و بیشتر قابل مقایسه با دوران پهلوی هاست تا آخوندهای امروز... گواهش هم همین جهتگیریهای تأمین کننده منافع ملی و نه پیشبرد عقده های ایدئولوژیک؛ فعلاً ایرانه که بزرگترین اسپانسر دولتی تروریزم جهانیه و درآمدهای ملیش رو خرج اتینا میکنه و نه کشورهای عربی که سیاست معقولانه در پیش گرفتن و هم جاذب سرمایه گذاریهای خارجی هستند و هم اینکه خودشون کلی در آمریکا (فارنهایت 911 و network ساخته 1976) و اروپا سهام دارند...
Edge:
رجوع كن به جواب قبلى! حكومت براى اينكه بمونه بايد يك سر اهرم براى چانه زنى يا امتياز گيرى داشته باشه، بازى كثيفيه
وب سایت پست الکترونیک
نویسنده: human rights
سه شنبه 18 فروردین1388 ساعت: 11:33
و آخر اینکه مردم ما واقعا ظرفيت دموکراسي را ندارن!؟
چرا دارند خیلی بهتر از بعضی کشورهای دیگر!!
این جمله را که مدام اکثر ما تکرار می کنیم "مردم ایران لیاقت دموکراسي را ندارند" یا جملاتی مشابه این اصلا حقیقت ندارد این چیزی است که دیکتاتورها و دولت های استعماری توی کله ما کرده اند که ایران و ایرانی ظرفیت دموکراسی ندارد.
چرا ایران و ایرانی لیاقت دموکراسی ندارد!؟ در مملکتی که زنانش در مدت 30 سال سلطه سخت ترین حکومت سرکوبرگر قرار داشته و زیر شدیدترین فشارها و محدودیت ها بوده و با این حال امروز 62 درصد جمعیت دانشگاهای آن را زنان تشکیل میدهند، آیا چنین ملتی لیاقت دموکراسی ندارد!؟ ملتی که در عرض 100 سال سه جنبش سیاسی عظیم داشته ، آیا چنین ملتی لیاقت دموکراسی ندارد!؟ ملتی که با همه فشارهای استعماری و ترفندهای سلطه گرانه توانسته خود را روی پا نگهدارد و فرو نریزد، چنین ملتی استحقاق دموکراسی ندارد!؟
Edge:
نميخوام شما هى شعار بدى و من مجبور بشم تكرار كنم، مثال اون بچه رو كه ميخواد بلند بشه رو دوباره بخون! لياقت به حرف نيست عزيز من. مردم ميتونند اين لياقت رو داشته باشند! هنوز ندارند، وقتى ميشه گفت دارند كه بهش رسيده باشند، اينه قاعده بازى!
وب سایت پست الکترونیک
نویسنده: human rights
سه شنبه 18 فروردین1388 ساعت: 11:34
کدام ملت دنیا را سراغ دارید که این همه برای دموکراسی تلاش کرده باشد!؟ حتی یک نمونه آنرا هم نمیتوانید نمونه بیاورید.
چرا ملت ایران استحقاق دموکراسی ندارد!؟ اگر توانستید یک دلیل بیاورید که قابل اثبات باشد، آنگاه میتوانید چنین ادعایی کنید، همین طوری شکمی که نمی شود مدعی شد و بدون استدلال تئوری صادر کرد!
در هیچ ملتی سراغ نداریم که در همه سطوح جامعه بحث سیاسی با این شدت در جریان باشد، آیا چنین ملتی لیاقت دموکراسی ندارد!؟ اگر نخبگان ما لیاقت دموکراسی ندارند دلیل نکرده که ملت ایران را مقصر بدانیم. اگر خودخواهی و خود محوری و خود بزرگ بینی نخبگان ما باعث عقب نگاه داشتن ملت ایران شده لطفا این را به پای ملت ایران نگذارید.
آیا ملت هند بیشتر از ملت ایران لیاقت دموکراسی دارد!؟ چرا!؟ یک نگاه به جامعه هند نشان می دهد که از هر نظر از جامعه ایران عقب افتاده تر است، آنها حتی از مرحله فئودالی هم گذر نکرده اند!؟ چرا یک مرتبه چنین ملتی حق دموکراسی دارد ولی ملت ایران استحقاق آنرا ندارد!؟
یک نگاه به ایرانیان مقیم خارج از کشور بکنید و این جامعه را با دیگر جوامع مهاجر در اروپا و آمریکا مقایسه کنید آنگاه درخواهید یافت که ملت ایران بسیار پیشرفته تر از بسیاری از کشورهایی است که امروز به دموکراسی رسیده اند. حال با کدام استدلال مدعی می شوید که ایران و ایرانی استحقاق دموکراسی را ندارد!؟
Edge :
جامعه خارج از ايران اتفاق مثال خوبيه كه عكس اين قضيه رو ثابت ميكنه، با اين مثال مشخصا شما در خارج از ايران زندگى نميكنيد به همين دليل ديدى كاملا كليشه اى داريد. پيشرفته بودن جامعه خارج نشين ايران!!( كه من اينها رو هر روز ميبينم!!) از چه نظرى پيشرفت كردند؟ دموكراسى ؟!! يا مسائل مالى و تحصيلاتى؟! اينها باهم خيلى فرق ميتونه داشته باشه... از نظر دموكراسى فاجعه هستند!! بايد از نزديك ببينيشون
وب سایت پست الکترونیک
نویسنده: human rights
سه شنبه 18 فروردین1388 ساعت: 11:36
یک نکتهای را نمیتوان از نظر دور داشت اینکه اگر مدام به خود و جامعه القاء کنیم که ایران و ایرانی ظرفیت یا لیاقت دموکراسی را ندارد، یا اینکه مدام بگوییم که این رژیم قوی تر و سرکوبگر تر از آن است که ملت بتواند با آن دست و پنجه نرم کند، خود به خود خواسته یا ناخواسته به نیروی مقابل کمک کردهایم. پس وظیفه همه نیروهای وطن پرست است که این خودباوری را در ملت تقویت و در مقابل خودباوری نیروی رژیم را تخریب کند... بسياری از اين غربی ها نه تنها هيچ کتابی در مورد سکولاريسم نخوانده اند، بلکه اساسآ خود اين واژه را هم هيچگاه نشنيده اند. ولی همان سکولاريسم "نشناس" ها، افرادی به تمام معنا سکولار هستند. علت اين است که سکولاريسم چون زبان مادری بگونه ای ناخودآگاه در خانه و کوی و مدرسه بدانها تزريق شده. زيرا محيط رشد آنان يک محيط سکولار بوده... با مطالعه و شعار و روشنفکر بازی که نمی توان به دموکراسی دست يافت. اگر فقط ما سياسی ها براستی دموکرات باشيم، ترديد نداشته باشيد که کشورمان هم دارای دموکراسی خواهد شد. پس درد از مردم نيست بلکه مشکل از اين نخبگان نابلد است. اجازه دهيد اصلآ آب پاکی بر روی دست بعضی بريزم و آشکارا اينرا هم بنويسم که مشکل ما حتی از اين جمهوری اسلامی جنايتکار هم نيست. ما هر چه از دست اين رژيم می کشيم هم حتی از جهل همين يکی ـ دو هزار نفری است که شما مرتبآ نام آنها را در رسانه های نوشتاری و اينترنتی می خوانيد و يا چهره و صدايشان را می بينيد و می شنويد.
پست الکترونیک
نویسنده: Edge
سه شنبه 18 فروردین1388 ساعت: 13:55
جواب كامنتها رو زيرشون دادم ، خواهشا خوب بخونشون تا مجبور نشم هر بار تكرارشون كنم...
جواب دادن به كامنت آخرى كار سختيه چون يقين دارم سطح فكرى شما بالاتر از نوشتن چنين جملات بى ارتباطى است اين كامنت رو ناديده ميگيرم خواهشا نخواه كه جوابش رو بدم
وب سایت
نویسنده: human rights
سه شنبه 18 فروردین1388 ساعت: 17:34
******دوست گرامى شما احتمالا مفهوم فكت رو نميدونى،*******
اتفاقاً این منم که فکت ارائه میدم و این شمایی که تحلیل وارونه روش میذاری یا جای جواب دادن جیک جیک میکنی!
******به شخصه فكر ميكنم كه خيلى كه به سبك فكرى نوريزاده نزديك باشه اپروچت نسبت به مسائل ******
عزیز من، شما خیر سرت ادعای فرهنگت میشه و ناسلامتی وبلاگ نویسی! این چه طرز پاسخ دادنه؟ تو چیکار داری که سبک فکری من به کی نزدیکه؟ من کجا به شما گفتم که مثلاً شبیه بهنود و نبوی و عبدالعلی بازرگان و امثالهم فکر میکنی که سریع مارک میزنی رومون؟!!
******نميخوام شما هى شعار بدى******
شعار رو که شما میدی رفیق!
******نوشتن چنين جملات بى ارتباطى******
این که دیگه ته جواب بود! مرسی واقعاً...
Edge:
بحثى كه ميتونست خيلى جالب باشه رو خراب نكن! اينكه اپروچ شما شبيه كسى باشه حرف بدى نيست و من منظور بدى از اين مسئله نداشتم فقط جملاتت همونهايى بود كه او هميشه ميگه، برخيش رو موافقم باهاش و برخى رو نه!
كدوم فكت رو در تمام اين بحث ارائه دادى؟ تمام متنها هست! مفهوم فكت رو اصلا بگو چيه؟ اگه گفتى راجع بهش حرف خواهيم زد!
هرجا سوالى شد ازش گذشتى :)
پست الکترونیک
نویسنده: human rights
سه شنبه 18 فروردین1388 ساعت: 17:35
خلاصش اینکه علی رغم این واقعیت که هدف اول امریکا در خلیج فارس و خاورمیانه، در وهله اول، بسط دموکراسی نیست، بلکه حفظ منافع ملی آمریکاست، با این حال، امریکا و سایر دول غربی به این نتیجه رسیده اند که در بلندمدت، استقرار دموکراسی در این منطقه به نفعشان است، چرا که سابقه نشون داده که میان دموکراسیها اصولاً اگر مناقشه ای هم پیش بیاید با یک راهکار متمدنانه و با گذر از کانالهای دیپلماتیک قابل حل خواهد بود ولی این فرض در مورد سایر انواع حکومتها (توتالیتر و ...) مخدوشه! با این زمینه فکری این دولتها از طرح دموکراتیزاسیون در خاورمیانه حمایت میکنند... در این شرایط، ظرافت کار فعالین سیاسی ایرانی اینه که بتونن تا حد امکان از این توازی منافع بهره ببرند. حالا دو تا دیدگاه وجود داره: گروه اول که بیشتر دلالان و لابی گران رژیم جمهوری اسلامی هستند، سعی دارند امریکا رو به مذاکره بدون قید وشرط با ایران تشویق کنن و استدلالشون هم اینه که این رژیم پابرجاست و جنبش دموکراسیخواهی در ایران بسیار ضعیفه؛ پس به نفع امریکاست که به جای تخاصم، از سر دوستی با ملایان حاکم وارد بشه. اما گروه دوم (از جمله خودم) معتقدند، امریکا باید با ایران مذاکره بکنه ولی بخشی از این گفتمان هم باید معطوف به امر حقوق بشر در ایران باشه. این نوع مذاکره، بر خلاف مذاکره با الگوی دسته اول که صرفاً مشروعیت نظام رو ارتقاء میده، با طرح موضوعاتی مثل حقوق بشر و پیوستن ایران به تجارت جهانی میتونه موقعیت کشور رو تغییر بده و چالشی جدی برای رژیم حاکم ایران ایجاد بکنه. در این شرایط، حکومت ملاها دیگه نمیتونن به سبک گذشته عمل کنن... در نتیجه گفتمان در این چارچوب میتونه منادی دموکراسی در ایران هم باشه. (به عبارتی، یعنی این "اهرم حقوق بشر" رو باید دو دوستی بچسبیم که از دستمون در نره)
پست الکترونیک
نویسنده: human rights
سه شنبه 18 فروردین1388 ساعت: 17:36
و اما در مورد بحث لیاقت، گفتنیها زیاده: این عده که فکر میکنن ملت ایران شعور و لیاقت دموکراسی رو نداره، اصولاً دستشون از لحاظ استدلال خیلی خالیه... نهایتش اینه که عنوان میکنن بعضیها (که عملاً یعنی روشنفکرنماها) عکس پیر جماران، خمینی ملعون رو در ماه دیدند یا اینکه مثلا به رفراندوم 12 فروردین اشاره میکنن که آره مردم اون موقع از طریق دموکراتیک نظام آقا امام زمان رو انتخاب کردن و نظیر این حرفها... در پاسخ باید به این عده گفت که شمایی که اعتقاد دارید ملت ایران هنوز به دوران تجدد خودش وارد نشده، اتفاقاً مصداق کسانی هستید که این جور حرفها رو زدن و با این دیدگاه رفتن پای صندوق... همون کسانیکه معمولا خودشون بسیار سنتی و کهنه فکر میکنن و با برادران حزب اللهی تقریبا هم دوره هستن.
پست الکترونیک
نویسنده: human rights
سه شنبه 18 فروردین1388 ساعت: 17:37
اینجور دیدگاهها ناگزیر این ذهنیت را ایجاد میکند که انگار ما به تاریخنگری و تاریخنگاری جدید به طور اساسی نیاز داریم، چراکه گویی دست کم دربارۀ وجوهی از آن، ما نه به آفت "عدم شناخت" بلکه به آفت "بدشناسی" گرفتاریم. یکجا هست که شما چیزی را نمیدانید و نمیشناسید و به اصطلاح در جهل عمیق هستید. این شاید چندان گرفتاری ایجاد نکند، اما یکجا هست که شما چیزی را بد شناختهاید و کج نگاه میکنید. این شناخت بد و نگاه کج را اصلاحکردن و از جهل مرکب ناشی از آن بیرون آمدن شاید خیلی سختتر باشد. نظرات شما آدم را یاد کسانی می اندازد که مدام نق میزنند که بله مشروطیت، نهضت مصدق یا انقلاب 57، هیچ دستاوردی نداشت و شکست خورد و حتی سعی میکنند آن را آینۀ تمامنمای ضعف، بدبختی، عقبماندگی و ذلت ایرانی نشان دهند، این است که ایرانی لیاقت پیشرفت ندارد و این مسأله از عاقبت جنبشهایش مشخص است...
پست الکترونیک
نویسنده: human rights
سه شنبه 18 فروردین1388 ساعت: 17:38
این سؤال برایم مطرح است که چرا این عده به این مسأله نمیاندیشند که ملل دیگری که انقلابها و جنبشهایی برپاکردند مگر یکشبه پیروز شدند و به همۀ آرمانهای خودشان به یکباره و آنی رسیدند؟ اهدافی که انقلابهای آنها داشت یکشبه محقق شد؟ مگر مثلاً ملّت انگلستان با یک انقلاب، پیروزی تام و تمامش را بهدست آورد و استبداد علاج شد و تمام مشکلاتش حل گشت؟ کسی که تاحدکمی با تاریخ سر و کار داشته باشد میداند که مگر فرانسویان نیز در انقلابشان گرفتاریهای بسیاری پیدا نکردند و تحقق آرمانهای آن انقلاب کبیر تا دهها سال به تعویق نیفتاد و با موانع بزرگ مواجه نشدند؟! آیا همۀ اینها نشانههای بیلیاقتی و ناتوانی ملّت فرانسه بوده است؟!!!!
Edge:
اين كه حرف منه! كى گفته كه چه گونه آلمان پس از جنگ به دموكراسى رسيد؟ شما يا من؟
""""آیا همۀ اینها نشانههای بیلیاقتی و ناتوانی ملّت فرانسه بوده"""
چرا پرت و پلا ميگى؟ كسى از بى لياقتى به مفهوم عام صحبت نميكنه! ولى همين ها آن زمانى به دموكراسى رسيدند كه لياقتش رو كسب كردند. نه از همون ابتدا!! بچه قيم دار اونها هم كلى تكون خورد و افتاد تا بلند شد!!! آره تاوقتى رو زمين بود لياقت همون قيم رو داشت! كاملا مشخصه كه اين روند طول كشيده
پست الکترونیک
نویسنده: human rights
سه شنبه 18 فروردین1388 ساعت: 17:39
این دیدگاهی منطقی نیست و باید تغییر یابد؛ چون خطرهای بسیاری برای جامعۀ ما خواهد داشت. جامعۀ ما برای رشد و ترقی خود در سطح ملی به اعتماد به نفس نیاز دارد؛ یعنی ما باید به عنوان یک ملّت به خودمان باور بیاوریم، به خودمان اعتماد کنیم و نیروها و تواناییهای خودمان را پاس بداریم نه اینکه آنها را نفی کنیم. زمانی که عدهای دائماً راجع به مسائل تاریخی کشور و به ویژه جنبشهای سیاسی آن نگاهی منفی داشته باشند و براساس آن، تحلیل کنند، معنایش چیزی جز این نخواهد بود که ای شما، ملّت ایران، اهل رشد و ترقی نخواهید بود وبه طور "مادرزادی" یا "ژنتیکی" لیاقت این مسائل را ندارید... همین نگاه را در همان زمان انگلیسیها سعی میکردند در جامعۀ ما و جوامع دیگر شرقی القا کنند!!! هشتاد و اندی سال پیش ژنرال آیرونساید، همانی که رضا شاه را در ایران بال و پر داد، در خاطراتش خطاب به فرنگ رفتهها مینویسه (آزادیخواهان رو فرنگرفته نامگذاری کرده بود): فرنگرفتهها باید بدانند که مردم ایران لایق دموکراسی نیستند...
Edge:
اتفاقا اين تكون خوردن هاى كه اين بچه نابالغ براى بلند شدن و بجاى قيم داشتن نماينده دار شدن ميخوره ارزش داره! خيلى هم خوبه! و بدون اون رسيدن به دموكراسى ناممكن. ولى لياقت دموكراسى وقتى كسب ميشه كه دموكراسى حاكم شده باشه! حالا شما تا فردا شعار بده! چى اتفاق ميفته؟
پست الکترونیک
نویسنده: human rights
سه شنبه 18 فروردین1388 ساعت: 17:40
اصطلاحاتی مثل "استبداد شرقی" یا "استبداد ایرانی" همگی در خدمت استعمار عمل کرده و میکنند؛ یعنی در خدمت کسانیکه میخواهند سرمایۀ مهم اعتماد به نفس را از ما بگیرند. آنها با باب کردن چنین کلیشه هایی سعی کردهاند به ملّت ما بگویند: شما لایق مدرنیته، دموکراسی، آزادی و خلاقیت و چه و چه نیستید، لیاقت شما همان استبداد است که دارید... اگر نگاهی به بعضی روزنامههای انگلیسی زبان دوران مشروطه و نیز عصر نهضت مصدق بیندازیم در اغلبشان متوجه میشویم که آنها چونکه میترسیدند پسلرزههای انقلاب مشروطیت ما به هندوستان و ... برسد و ملل دیگر را هم بیدار کند، مدام در پی القاء این مسأله بودند که شرقیها لیاقت دموکراسی و آزادی را ندارند... خلاصه اینکه چرا روح جامعه را با این دست القائات مسموم کنیم؟
پست الکترونیک
نویسنده: human rights
سه شنبه 18 فروردین1388 ساعت: 17:41
اگر فرض کنیم، ج.ا در همان تیر 78 بر افتاده بود و حکومتی ملی و دموکرات و مدرن روی کار می آمد، در این ۱۰ سال ما چقدر می توانستیم جلو برویم؟ این تفاوت هزینه ای است که اصلاح طلبان و مغالطات آنها بر ما تحمیل کرده است. البته ممکن است بگویند نه نمی شود و ... ولی من این باور را دارم که می شود اگر ایران را برای ایران بخواهیم نه برای نظام... اگر کسی این خود باوری را ندارد که «ما می توانیم»، آنرا با فرا فکنی بر سر جامعه و فرهنگ و ...(عوامل بیرونی) نریزد.
این نوع استدلال مال کسانیست که فکر میکنن راه دموکراسی از داخل جمهوری اسلمی الزامن باید عبور کند و از تشکیل و یک کاسه شدن دو جبهه در دوطرف می خواهند جلوگیری کنند. یعنی همانهایی که هدف از گرم کردن تنور انتخابات و این اقدامهای سیاسی، برایشان حفظ نظام (مقدس) ج.ا هست. خاتمی شیاد از جمله در نشست ۱۵/۱۰/۸۷ دائرةالمعارف اسلامی ضمن مبهمات و مهملات همیشگی خود گفت که سکولاریسم برای ملتی مانند ایران زود است!!!! این سخن آشکارا به این معنی است که ملت ایران رشدی را که لازمهء سکولاریسم است، ندارد. البته چون این ملای کاهبردار در این سخن کسی را استثنا نکرده، شامل خودش هم میشود و من در تعجبم که این آخوند، دست کم به عنوان عضوی از ملتی که هنوز لیاقت زندگی سکولار را نیافته، چگونه به خود اجازه میدهد که در جهان پرچمدار گفتگوی تمدنها باشد؟
Edge:
چرا فرض نميكنى كه از سال 57 همه چيز درست ميشه؟!!!! چرا نشد؟! اين هم نكنه فكته كه دارى ارائه ميدى؟ چرا فرض نميكنى از فردا كه بيدار بشيم همه چيز دموكراتيزه شدن باشه؟!! اين چه جور بحثه؟!
پست الکترونیک
نویسنده: human rights
سه شنبه 18 فروردین1388 ساعت: 17:42
بفرما این هم شاهد که از غیب رسید: بكاي هاراچ 31ساله كه در آلمان بزرگ شده يكي از عوامل بلند پايه القاعده است كه از افغانستان امنيت آلمان را تهديد ميكند (خبر همشهری: http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=83155) ماجرای اون اتریشیه (جوزف فریتزل) رو هم که یادته دختر خودش رو 25 سال حبس کرده بود و بهش تجاوز میکرد؟!!
Edge:
ربطى به بحث داشت؟!!!