۱۳۸۸ تیر ۸, دوشنبه

قهرمان آرى يا نه؟!

.
بيچاره ملتى كه به قهرمان نياز داره، از اون بيچاره تر روشنفكرى كه است ( اگه اين اسم رو بشه روش گذاشت) ، اين ماجرا را مسخره ميكنه, ولى خودش در نقد كسانى كه به عنوان رهبر جنبشى مطرح ميشوند, اونها رو در جايگاه قهرمان و اونهم از نوع ايده آل مورد قضاوت قرار ميده و چون نيستند باز هم مسخره ميكنه!! دردناك نيست؟!
.
.
آقاجون قربون دستت بيا يه هلى بده اين ماشين روشن بشه...... كجا ميخواى برى؟.... دارم ميرم كرج, چه فرقى ميكنه مگه؟..... آخه آدم بى عقل! با اين سرعت هل دادن به اول اتوبان هم نميرسى كه!!! .... اى بابا! آقا جون به عقل من هم ميرسه كه نبايد با هل تا كرج برم!! ميخوام ماشين رو روشن كنم!!ميتونى بفهمى يا نه ايده آليست!! كشتى ما رو تو !!

۱۳۸۸ تیر ۶, شنبه

اعترافات جديد در راه است!

.
.
اميدوارم كه ديگه در مملكت هالويى پيدا نشه كه هنوز هم تحت تاثير اين جنگ روانى مدل روسى كمونيستى قرار بگيره، البته ميدونم كه آرزويى محاله!!!
سيستم اعتراف گيرى خيلى قوى است! براى مثل شما احمدى نژاد رو 24 ساعت در سيستم قرار بده، قاتل مايكل جكسون رو تحويل بگير!!
.
.
مخاطب اعترافگيرى ها كيند؟
نوجوان بسيجى! روستايى ساده دلى كه تنها روزنه اش با بيرون سيماى جمهورى اسلامى و مسجد محل است!
مخاطبان ديگر كسانى هستند كه بر دروغين بودن اين اعترافات باور دارند ولى با مشاهده شكستن "عناصر به زور معترف"، دلسرد و مرعوب ميشوند.
.

۱۳۸۸ تیر ۵, جمعه

آقاى نورى اعلا , فسيل شده اى جانم!

.
مقاله جديد آقاى نورى اعلا بيشتر به يك گرو كشى بچه هاى دبستانى شباهت داشت تا به تحليل يك رويداد!
جاى تعجب هم نداره اگه كسانى كه روش برخوردشان بامسائل دور و برشان خام و سطحى است, عمق گافى كه اين آقا داده را نفهمند.
ايشان در مقام تبرئه خود برامده و بى جهت دوباره تنور بحث تحريم و شركت رو به بهانه تلفنى!! كه به ايشان شده روشن كرده اند، اما چگونه!
ميگويد هم تحريمى ها و هم شركتى ها از ولى فقيه رودست خورده اند. رودست خوردن شركتى ها از اين جهت بوده كه ايشان گمان ميبردند با شركت گسترده امكان تقلب در انتخابات كمتر ميشده، كه نشده!! ولى اين نكته را بدون توضيح ميگذارند كه هم فكران ايشان اصولا به تفاوتى بين كانديداها معتقد نبودند! آنرا سناريويى ميدانستند كه هر كدام كه بيايد فرقى نميكند!
اين دو مقوله هم تراز نيست! ايشان و قرقره كنندگان افاضاتشان در وبلاگهايى كه هدفشان دعوت افراد به انديشيدن است!( بخوانيد انگونه كه آنها مينديشند!)، تفاوتى بين جناح هاى رژيم نميدند، در حاليكه خيلى آدمها در درون و برون ميتوانستند اين تفاوت را و اهميت ايجاد شكاف بين اين جناحها را حس كنند. بار ها گفته شد كه بايد اين شكافها به هر روش افزوده شود، از جمله شركت در انتخابات. پستها هست و ميشود باز خوانى كرد.
در جايى از اين مقاله خون كشته شدگان به گردن راى دهندگان گذاشته شده كه اين قدر بيان اين مطلب ابلهانه است كه نيازى ب جواب نيست. بهتر است ايشان و نوچه هاى گرامى يك ليوان آب يخ ميل فرمايند و كمى صداقت داشته باشند.
.

۱۳۸۸ تیر ۳, چهارشنبه

رضا زاده در تيم ملى فوتبال احمدى نژادى


در راستاى بازنشستگى اجبارى(بخوانيد كنار گذاشتن) بازيكنان غير خودى! كه با مچ بند سبز به خاشاك پيوستند. رضا زاده به تيم ملى فوتبال دعوت شد!
.

۱۳۸۸ خرداد ۳۱, یکشنبه

چگونه با آسيبهاى ناشى از درگيرى هاى خيابانى مقابله كنيم؟

.
.
به زبان ساده اقدامات اوليه در آسيبهاى ناشى از درگيرى هاى خيابانى به سه دسته تقسيم ميشود، جراحات برنده سطحى ، جراحتهاى برنده عمقى و جراحتهاى كوبشى.
1. جراحات برنده سطحى :
زخم هاى غير فرو رونده ناشى از چاقو ها مثل خراش ناشى از آن يا باتوم و پنجه بوكس در اين گروه قرار ميگيرند.
اقدام اوليه خيابانى: سعى كنيد لبه هاى برش كنار هم قرار بگيرند تا رسيدن به بيمارستان كافى است روى محل پارچه اى گذاشته آن را با پارچه نوارى بانداژ كنيد، اگه در محل خونريزى خون به حالت فورانى بيرون ميايد علاوه بر بانداژى كه در بالا گفته شده 4 انگشت بالاى محل را كمى محكمتر دوباره ببنديد سعى كنيد اندام درگير كمى بالاتر از سطح قلب قرار بگيرد.

2. زخمهاى فرو رونده:
اينها به دو گروه تقسيم ميشوند، زخمهاى ناشى از سلاح سرد، و زخمهاى ناشى از گلوله.
زخمهاى فرو رونده ناشى از چاقو، اگه اندامها درگير هستند اقدام مشابه زخمهاى سطحى است، اگر شكم و قفسه سينه درگير است در صو رتى كه چاقو بيرون نيامده از بيرون آوردن آن خودارى شود اگر آن گونه كه شايع تر است چاقو بيرون آورده شده محل زخم خوردگى را بپوشانيد، اگه قسمتى از روده بيرون زده از داخل كردن آن به شكم جدا خودارى كنيد فقط روى روده بيرون آمده را با پارچه تميز و مرطوب بپوشانيد، شما براى رساندن بيمار به ميز جراحى فقط چند دقيقه فرصت داريد، سرعت عمل نقش اساسى دارد.
در صو رت آسيب عميق قفسه سينه دقت كنيد در صو رت اينكه با تنفس هوا از سوراخ خارج و وارد ميشود روى جراحت رو با كيسه نايلونى تميز بپوشونيد تا از ورود هوا كه با عث تحت فشار قرار گرفتن قلب و كلاپس ريه ميشه جلو گيرى بشه.
زخمهاى گلوله ناشى از سلاح هاى ارتشى بدترين نوع هستند، اونها در جلوى بدن يه سوراخ ريز ايجاد ميكنند و از پشت با ايجاد يك حفره بزرگ بيرون ميايند، كار زيادى در خيابان براى اينها قابل انجام نيست، ولى اصول اقدام اوليه مانند مورد بالاست.

3. آسيبهاى كوبشى:
آسيبهاى ناشى از باتوم به نواحى سر و گردن، زمين خوردن و بر خورد سر و جسم سخت از اين گونه هستند.
در آسيبهاى گردن دقت كنيد كه بيمار تنفس ميكند، در شرايط مشكل تنفسى تلاش براى باز كردن راه هوايى مهم است.( در صو رتى كه ميتوانيد تراكئوستومى حتى با بيمار را در ا خودكار هم ميشود)، ولى اگر نميتوانيد بيمار را به آرامى در حالت خوابيده قرار دهيد دهان بيمار را باز كنيد و سعى كنيد اگر زبان ته حلق افتاده آن را بيرون بكشيد.
آسيبهاى سر ممكن است منجر به گيجى شود اگر بيمار گفت كه حالش خوب است, كماكان آو را در نظر بگيريد سر صورت دوبينى يا تهوع يا عدم تعادل به سرعت اورا به بيمارستان منتقل كنيد، به او آب ندهيد خواهشا!! آب دادن به بيمارى كه هوشيارى كافى ندارد برابر است با خفگى در اثر ورود آب به مجارى تنفسى...

۱۳۸۸ خرداد ۲۸, پنجشنبه

اعتصابات گسترده ، راه برون رفت از بن بست

.


كودتا چى ها خوب بازى ميكنند، خيلى خوب! به خوبى وقت ميكشند، چند روز اخير شدت عمل نشون نميدن، تمام افراد مهم بدنه رقيب رو دستگير كرده اند، سران رقيب راه هاى ارتباط قدرت مندى با بدنه مردم ندارند، (مثل شركتى كه از تمام پرسنلش تنها رئيسهاشون موندن) بشدت ارتباطات محدود شده و زمان به نفع آنها تلف ميشه. ... آنها توپ رو انداختن توى زمين رقيب ويارگيرى من تو من كردن ( فوتبالى ها ميفهمند چى ميگم) و با دقت نظارگر هستن.

از اين ور جبهه سبز كه تنها برگ برنده اش سيل مردم است، زمان عامل بسيار بازدارنده اى براشون هست. چون اولا فرصت واكنش رو به رقيب ميده و مهم تر از اون فشار مردم به مروربه دليل خستگى و فرسودگى كم خواهد شد... اين همون چيزى است كه كودتا چى ها ميخوان و روى اون حساب ميكنند..

راه برون رفت؟

از ديد من تنها راه برون رفت از اين بن بست اينه كه جبهه سبز سريع به يك سرى حمله با اهداف مشخص كوتاه مدت دست بزنه، بجاى هدف كلى ابطال انتخابات، مثلا در اعتراض به عملكرد سيما ميشه اونجا تحصن كرد , يا اونجا رو تصرف كرد و به نوعى شاهرگ مدياى رقيب رو تنگ كرد، بايد با فراهم كردن اعتصابات همه گير و گسترده انرژى تيم مقابل رو گرفت و نفسش رو به شماره انداخت . راهپيماى در سكوت اگرچه ميليونى باشه براى رژيم فرقى با ترافيك شهرى!!! نداره! اونقدر صبر خواهند كرد تا روز به روز تعداد مردم كمتر بشه!!

.

۱۳۸۸ خرداد ۲۷, چهارشنبه

همون ميز پوكر!

.
ياد يه بحثى در چند ماه پيش افتادم، زير پستى از ابليس
بحث سر بازى اجبارى بود كه دوسر باخته. يك نگاهى به كامنتها شايد تجديد خاطره اى باشه.
.
هيچ تحولى با بيتفاوتى ايجاد نميشه، اين رو هم بايد پذيرفت كه هر حركتى هم لزوما به موفقيت ختم نميشه.
.
.
خيلى سخته كه بگى گوسفندان بى تفاوتند يا اسبان طغيانگر! يا اينكه عصيان گوسپندى است و بيتفاوتى آزادگى... براستى حقيقت كجاست
.
.

۱۳۸۸ خرداد ۲۳, شنبه

كروبى و حكم حكومتى جديد؟!

.
.
شايد اينجورى بهتر هم شد! كروبى و موسوى بايد نشان دهند (خيلى زودتر از آنچه گمان ميرفت) كه عملكرد آنها در برابر حكم حكومتى چيست؟
كروبى يكبار در كسوت رياست مجلس در زمان تعطيل فله اى مطبوعات به آن تمكين كرد. بايد ديد كروبى مدل جديد چقدر فرق داشته؟!

.
.

هزينه شركت؟!

.
محكوممان ميكنند ، ديديد گفتيم راى دادن و راى ندادن هيچ فرقى ندارد و اين انتصابات است؟!

پاسخ : آرى انتصابات بود، ولى راى دادن با راى ندادن يك فرق بزرگ داشت!

هزينه راى دادن تنها يك راى بود! نتيجه آن گرچه با راى ندادن فرقى متاسفانه نداشت. ولى هزينه آن براى حاكميت چه؟
آيا با شركت ما رژيم آبرو خريد يا بى آبرو شد؟؟ اتهام مشروعيت خريدن رو بايد به شركت كننده ها زد يا مدال مشروعيت زدايى به اونها داد؟!
صادقانه پيش وجدان خود قضاوت كنيد

۱۳۸۸ خرداد ۲۱, پنجشنبه

كالبد شكافى تب !

.
.

چى ميشه تب ميكنيم؟
به زبان ساده، يه سرى موادشيميايى در بدن به اسم مدياتور آزاد ميشن كيلويى!! اينكه اسمشون چيه و چه كار ميكنند بماند. ولى اينكه چرا آزاد ميشن دليلش يك واكنش دفاعى بدنه كه ميتونه در برابر عامل بيماريزا باشه، اعم از باكترى، ويروس يا سموم و حتى نئوپلازى.

تب يك بيمارى نيست!! بلكه علامت است، يك نشانه از يك واكنش در حال پديد آمدن

ضررش چيه؟
- ميتونه اگه از حدى بالاتر بره به ارگانهاى بدن آسيب بزنه! ديدى ماشين داغ ميكنه! موتورش ممكنه بسوزه؟! اون هم همينه...
آدما اگه تبشون از ميزانى بالاتر بره هذيان ميگن! دچار توهم ميشن، يعنى اينكه منطق رسما پر!
اگه تبشون پايين نياد خودشون هم پر پر ميشن!
قديما تب بر نبود، پاشويه ميكردن مريض رو! يه پارچه سفيد(!؟) رو خيس ميكردند ميماليدن به دست و پاى بيمار و يا سر و روش.

به لطف پيشرفت داروسازى الان تب برهاى خوبى به بازار اومده كه اثرش قوى و قابل اطمينانه.. يه سرى قرص هاى كوچك به رنگ سفيد!!
.
.

قلبى فشرده ، اما سرى افراشته

.
.
از اقدامى كه به اين كابوس دهشتناك و عجيب خاتمه بدهد حمايت ميكنم. ولى اين تازه قدم برداشتن به سوى خط استارت است نه جهش براى درنورديدن خط پايان.
باور دارم كه بيتفاوتى, برنداشتن حتى قدم بسوى خط شروع است!
دوستانى كه در اين راه به گونه من همراه هستند, قلوبشان فشرده است ولى بايد سرها افراشته باشد.
.
.
تقديم به رودرانر

.

۱۳۸۸ خرداد ۲۰, چهارشنبه

سراى اميد

.
.
ميشه هزار بار اين رو ديد، هزار بار گريست، هزار بار خنديد.
انسان موجود پيچيده اى است حتى براى خودش!
.
.
دوستت دارم وطن








۱۳۸۸ خرداد ۱۸, دوشنبه

الان فرداى انتخابات است!

.
.
رفقاى تحريمى گرامى، فرض كنيد الان فرداى انتخابات است! خب! تحريم كرديد به سلامتى, الان چه ميخواهيد بكنيد كه ما هم بكنيم!
ميدونيم كه وجود احمدى نژاد براى شما هيچ فرقى با كس ديگه نداره! ولى خب برنامه چيه؟!
.
.

۱۳۸۸ خرداد ۱۷, یکشنبه

هر كارى ميخواى بكنى اول سيفون رو بكش جان مادرت!

.
.
رفيق بعدا تا صبح راجع به انقلاب رنگى مخملى حرف ميزنيم! ولى بوى" ان" سرمون رو برده، بخدا لياقت ما اين ديگه نيست! آرمانخواهيت، روى سر ما بى شعور ها!!! جان مادرت سيفون رو بكش!! فردا ديره! گور باباى اين توهم مشروعيت كس شعرى كه مغزت رو پر كرده! سيفون رو بكش مرد!!!!!
.
.

"چيز" يا "بى همه چيز" ! مسئله اين است

.
.
انتخابات از ديشب دوقطبى شد! چيز در برابر بى همه چيز!!
دوستانى كه به "چيز" حساسيت دارند خودشون رو براى تحمل " بى همه چيز" براى مدت چهار سال ديگه آماده كنند!!
.

سوگند كه" رسانه هاى غربى" VOA و BBC فارسى نيستند! - 1

.
.
از اونكسى كه داخل ايرانه و هر از گاهى تفريحى مياد بيرون (نه دوبى و مالزى!) نميشه زياد انتظار داشت كه اين رو لمس كند. بد بختى اينه كه كسانى رو هم اينور پيدا ميكنى كه 20 ساله اينجان ولى توى جزيره تنهايى خودشون زندگى ميكنند، انگار يك تكه از ايران اينجا شعبه زده! از دنياى پيرامون خودشون خبر ندارند، نه اسم حزب ايالتشون رو ميدونند نه نماينده شهرشون رو مى شناسند، حالا جزئيات امر پيش كش! لامصبا نه اخبار اينجا رو ميبينند نه روزنامه ميخونند!
تنها ارتباطشون با بيرون تلويزيون هاى فارسى زبانه و IRIB ، حالا اين از حب وطنه يا غم غربت خيلى فرق نميكنه! ولى وقتى باهاشون حرف ميزنى ميبينى خيلى از مرحله پرتند! وقتى كه بحث افكار عمومى جهان غرب پيش مياد و اين ها هم به دليل زندگى در اينجا حق اظهار نظر رو براى خودشون محفوظ ميبينند ( كه البته دارند) قضيه دراماتيك ميشه!
ايهولناس! افكار عمومى غرب تحت تاثير مدياى اينجاست! اگه شما زحمت ميكشيد سر كار به چهار نفر توضيح ميدى كه ايران واقعى اين نيست، احمدى نژاد نماينده لايق ما نيست، كافى نيست! باور كن!
اونها توى اخبار وقتى اسم ايران رو ميشنوند به خدا مثل VOA فارسى نيست!! شايد در روز فقط چند ثانيه اونهم با تفسير تركونى كه احمدى نژاد فرضا در فلان جا زده! همين! درصد كمى هم تفسيرهاى ديگه رو دنبال ميكنند تازه اگر با سريال مورد علاقه شون تداخل نداشته باشه!
سياستمداراشون چون كارشون اينه بهتر از همه ميدونند كه در ايران چه خبره! ولى باور كنيد افكار عمومى اينجا (اگه كسى بخواد يك روز وقت بذاره ميتونه ببينه) خيلى هاشون اصلا فرق بين ايران و عراق رو نميدوند!! خيلى ها فكر ميكنند ايرانى ها عربند!!
حالا شما بيايد براى افكار عمومى جهان از رژيم مشروعيت زدايى كنيد!! با تحريم البته!!
.
.

۱۳۸۸ خرداد ۱۶, شنبه

آمارهايى كه احمدى نژاد با شكسته نفسى جا انداخت!

.
.

آمارى ازدستاوردهاى دوره چهارساله كه در مناظره ديروز يادش رفت بگه:

در بعد هوا و فضا: پرتاب سفينه سرنشين دار به مريخ و اهتزاز پرچم اسلام در آنجا
در بعد ورزشى: قهرمانى المپيك پكن با 214 طلا (به نيت چهارده معصوم)، و فتح جام جهانى
در بعد اكتشافات : كشف جاذبه زمين توسط ابوريحان بيرونى و به دستور مستقيم احمدى نژاد
در بعد كيمياگرى : تبديل ريال به پهن!
در بعد صادرات: صدور مغز هايى با بوى قرمه سبزى به تمام كشورهاى دنيا
در بعد توليد داخلى: پرورش مغز گوسفندى!( كشور به مرز خودكفايى رسيد)
در بعد سياست خارجى: به زانو در آوردن جهان غرب ( فكر كرديد ركود اقتصادى در غرب كار كى بود)
در بعد سياست منطقه اى : تقسيم سخاوتمندانه درياى خزر با شعار هرچه براى خود ميپسندى براى ديگران نيز بپسند!
در بعد فشن و مد : كاپشن احمدى نژادى (ورژن سال2008 با زير بغل پاره)
در بعد ديپلماسى جنگ پنهان با آمريكا: تغيير زبان آمريكا از انگليسى به اسپانيولى بدون اينكه آمريكايى ها خودشون بفهمند.
در بعد ابتكار و نو آورى: تبديل نوار غزه به CD ( در اثر جنگ راه انداختن , آنجا مسطح شد)
در بعد هنر و ادبيات: خط توليد انبوه صلوات فرستنده كامپيوترى جيبى با باترى خورشيدى!!
در بعد ركن چهارم دموكراسى (مطبوعات): صرفجويى!! تبديل چهار ركن به يك ركن در چهارچوب سياست كوچك كردن دولت! و بزرگ كردن دولش!!!

توهم مشروعيت، خيال يا واقعيت؟

.
.
گزاره : شركت در انتخابات باعث مشروعت نظام است.

فرض ميكنيم كه تعداد شركت كنندگان در راى گيرى انتخابات كشورها براى جامعه جهانى ملاك مشروعيت اون كشورهاست.
به اين واقعيتها كسى پاسخ بده،( فكر كنيد راجع بهشون) :

- در ايران يك تعداد راى ثابت وجود داره كه با توجيه واجب دينى يا وابستگى حكومتى داده ميشه! درصد اين ميزان اگرچه با ميزان كل واجدين شرايط راى دهى در كشور خيلى فاصله داره، ولى از درصد شركت كنندگان در بسيارى از كشورهاى دموكراتيك حتى بيشتره!

- بسيارى كه اين انتخابات رو نمايشى و وجود آمار سازى و تقلب رو هميشگى و مطلق مى دونند، چگونه حكومت ,چه با شركت گسترده چه بى شركت , نميتونه آمار دلخواهش رو براى جامعه جهانى رديف كنه؟!
.
.

گزاره دوم! اگر بپذيريم كه جامعه جهانى به آمار انتخابات كشورها نگاه ميكنند تا براى مشروع يا نا مشروع بودن اون كشورها ملاك داشته باشند،
- كشورهاى غير دموكراتيكى هستند كه در سازمان ملل عضوند و با تمام دنيا هم مراوده دارند ،حكومتهاى اونها انتخابى نيست ( خيلى هاشون اصلا انتخابات ندارند!!)
.
.

يك فلاش فوروارد!!
آقاى ا.ن براى بار دوم با كمترين راى ممكن در اثر تحريم گسترده در انتخابات رئيس جمهور ايران شد!
اين آقا ميخواد با كشور آلمان يك قرارداد بزرگ تجارى ببنده!
خانم مركل : آقا اول برو آمار راى دهنگان انتخابات رو بيار تا ما تصميم بگيريم كه ببنديم يا نه!!
.
.
نكته انحرافى!

موضع رسمی دولت آمریکا درباره انتخابات ریاست جمهوری در ایران

.
.

۱۳۸۸ خرداد ۱۵, جمعه

آلرژى

.
.

چون لياقت داشت و سخنورى مى دانست, نسبت به "چيز" گويان نا سخنور آلرژى داشت!
لاجرم پوزخند ميزد ولى نه به هاله نورى كه احاطه اش كرده بود!

.

۱۳۸۸ خرداد ۱۲, سه‌شنبه

تمرين دموكراسى!!

.
.
خيلى ضايع است... آقا كارى كه بلد نيستى نكن! اگه فرق مناظره و قصه حسين كرد رو نميدونى اسمش رو بپرس!
عجب گيرى كرديم در تمرين دموكراسى!!
آقا جان ديكتاتورى صالح! بهتر نيست؟! همه تكليفشون مشخصه, اين قدر دعوا و توى سر و كول زدن نميخواد. ما هم ميريم با بر و بچ در باره موزيك و فيلم گپى ميزنيم , دعوا مونم نميشه!
اى خدا اين ميمون رو چرا آفريدى؟!! چرا؟
.

۱۳۸۸ خرداد ۱۱, دوشنبه

كبك, برف, تناقض، زمانى براى مستى با متانول!

.
.
وقتى يك مسئله رو بلد نيستيم خوب حل كنيم، ميشه صورت مسئله رو پاك كرد! ميشه پوزخندى با ژست عاقل اندر .. زد و گفت اين مسئله اصلا بيخود اينجا اومده! ميشه ورقه رو تحويل داد ، و رفت به بازى مشغول شد به خيال اينكه تا مسئله اونجور كه ما ميخوايم نباشه برنميگرديم! و .... ولى مسئله سر جاش هست!!!
.
.
لياقت من بيشتر از شركت از نمايش انتصاباته! و چون در اين نمايش شركت نميكنم هر نتيجه اى كه بشه گور باباى گوسفندايى كه شركت كردند! حتى اگه راى ندادن من بازم احمدى نژاد رو بياره, بازم گور باباى همونهايى كه راى دادند! اگه اونى كه مياد مثل خاتمى بى عرضه باشه، بازم گور باباى راى دهندگان! ... چقدر زندگى زيبا شد! اگه بقيه اندازه من زحمت ميكشيدند چى ميشد؟!!!
.